
محدودهٔ سرزمین ماد در روزگار باستان از سمت شمال به رود ارس و رشته کوه البرز، از مشرق به دشت کویر و از مغرب و جنوب به رشته کوه زاگرس محدود می شد. آنچه از متون آشوری برمی آید، آن است که مادها از سدهٔ نهم تا هفتم پیش از میلاد نتوانسته بودند چنان پیشرفتی بیابند که سبب هم گرایی و اتحاد و سازمان یافتگی قبایل و طوایف پراکندهٔ ماد بر محور یک رهبر و فرمانروای برتر و واحد که بتوان وی را پادشاه کل سرزمین های ماد نشین نامید شده باشند. پادشاهان آشور در ضمن لشکرکشی های پرشمار خود به قلمرو سکونت مادها، همواره با شمار فراوانی از «شاهان محلی» رو به رو بوده اند و نه یک پادشاه واحد حاکم بر کل سرزمین های ماد نشین. پس از مرگ سارگن دوم در ۷۰۵ پیش از میلاد توجهٔ آشوریان به نقطهٔ دیگری دور از نجد ایران معطوف شد. این فرصت با بیم همیشگی از حملهٔ آشوریان موجب تشکیل اتحادیه ای از شاهزادگان و شهریاران ماد شد. رهبران این جنبش پیروان دیاکو نام دیاکو برگرفته از واژهٔ ایرانی -Dahyu-ka(دَهْیوکَ) به معنی سرزمین است بودند.
پس از آنکه رنه لابا در تعدادی از نسخه های تاریخ هرودوت، ۲۸ سال سلطهٔ سکاها در دوران فرمانروایی هووخشتره را نشان داد، توسط پژوهشگران رد شد و در نتیجه از نظر ترتیب تاریخی، فرورتیش نمی تواند همان کشتریتی که منابع آشوری از آن یاد می کنند باشد. ادوین گرانتوسکی معتقد است که این مشکل را می توان با استفاده از منابع میخی حل کرد، که شورش مادی ها علیه آشور را در حدود سال ۶۷۲ پیش از میلاد و پایان حکومت مادها را در ۵۵۰ پیش از میلاد تاریخ گذاری کرد. او گاه نگاری زیر را پیشنهاد میدهد:
• دیاکو حدود ۶۷۲ تا ۶۴۰ پیش از میلاد؛ دههٔ ۴۰ از سدهٔ هفتم پیش از میلاد
• فرورتیش حدود ۶۴۰ تا حدود ۶۲۰ پیش از میلاد
• هووخشتره حدود ۶۲۰ تا ۵۸۴ پیش از میلاد
• ایشتوویگو حدود ۵۸۴ تا ۵۵۰ پیش از میلاد
بنابراین، به گفتهٔ گرانتوسکی دودمان مادها به مدت حدود ۱۲۰ سال پا بر جا بود؛ دیاکو استیلا و فرمانروایی آشوری ها را برانداخت و سلسلهٔ ماد را بنیان نهاد. فرورتیش پارس ها را تحت انقیاد درآورد. هنگامی که هووخشتره ارتش آشوری ها را در سال ۶۱۲ پیش از میلاد شکست داد، مادها تسلط بر آسیای علیا را آغاز کردند و این تسلط به مدت حدود ۶۲ سال ادامه داشت. همان طور که سکاها بر ماد و دیگر سرزمین ها تسلط داشتند، گفتهٔ هرودوت ویژگی افسانه ای دارد و قابل اعتماد نیست، چرا که با تاریخ واقعی مادها و دیگر کشورهای شرق نزدیک باستان در سدهٔ هفتم پیش از میلاد سازگاری ندارد.
بر اساس دیگر گزارش های هرودوت، مادها به مدت ۱۲۸ سال بر تمام آسیای علیا سلطه داشتند. در این صورت، از آن جایی که سلسلهٔ مادها تا سال ۵۵۰ پیش از میلاد پا بر جا بود، آغاز حکومت آنها نیز می بایست در سال ۶۷۸ پیش از میلاد تاریخ گذاری شود که این تاریخ، تنها چند سال پیش از شورش آنها علیه آشور است. رابرت درو توجه کرده است که رقم ذکرشدهٔ هرودت قابل اعتماد نیست، چرا که بر اساس گفتهٔ خود هرودوت، هووخشتره فرزند فرورتیش بود که در آسیای علیا تا شرق رود هالیس (قزل ایرماق کنونی در آسیای صغیر) را تصرف کرده بود. این اتفاق نمی توانست زودتر از سال ۶۲۵ پیش از میلاد روی داده باشد. اما ممکن است که بتوان تناقض آشکار بین این دو گزارش هرودوت را با یکدیگر تطبیق داد.
همانطور که پیشتر جورج راولینسون نیز مشاهده کرد، ممکن است که هرودوت، دو رقم ۲۲ و ۵۳ سال را پیش وپس ذکر کرده باشد زیرا که منابع روایت های او به ترتیب دیاکو و فرورتیش را چنین مشخص کرده بودند. راولینسون چنین مطرح کرده است که فرورتیش به مدت ۵۳ سال و دیاکو به مدت ۲۲ سال فرمانروایی کرده اند. با این تغییر در جدول نخست، بالا، تاریخ ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد را برای فرمانروایی فرورتیش به دست می آوریم؛ بنابراین، بر اساس پیشنهاد راولینسون، مجموع پادشاهی سه شاه ماد پس از دیاکو (۵۳+۴۰+۳۵) می تواند همان ۱۲۸ سالی باشد که هرودوت در کتابش (۱٫۱۳۰) گفته بود. فرورتیش سلطهٔ آشوریان را برانداخت و چنان که هرودوت می گوید، به قبایل پارسی حمله بُرد و سپس مطیع کردن همهٔ آسیا را یکی پس از دیگری آغاز کرد. نتایج کاوش های باستان شناسی گروه آلمانی در بسطام که در شمال ارومیه قرار دارد، به ما اجازه می دهد تا چنین فرض کنیم که مادها حتی پس از اینکه قبایل پارسی را مطیع کردند، به اورارتو یورش بردند؛ بنابراین، نقطهٔ آغاز دوران برتری ۱۲۸ سالهٔ مادها احتمالاً با جلوس کشتریتی فرورتیش بود که فرمانروایی اش را چند سالی پیش از شورش موفقیت آمیز ماد علیه آشوری ها آغاز کرد و به مدت ۵۳ سال فرمانروایی کرد. دربارهٔ دیاکو، پدر فرورتیش او تنها یکی از رؤسای ماد بود که تحکیم اتحاد قبایل مادی را آغاز کرد. ممکن است که او فقط اسماً بنیان گذار خانوادهٔ شاهی ماد بوده باشد. بر اساس پیشنهاد دیاکونوف، هرودوت رویدادها را بیش از حد ساده می انگاشت و فعالیت های چندین نسل از سران ماد را به دیاکو واگذار کرد و بنیان گذاری پادشاهی ماد را به او نسبت داد؛ بنابراین، فرمانروایی پادشاهان ماد را می توان به شرح زیر ارائه داد:
• دیاکو۲۲ سال حدود ۷۰۰ تا ۶۷۸ پیش از میلاد
• کشتریتی فرورتیش ۵۳ سال حدود ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد
• هووخشتره ۴۰ سال ۶۲۵ تا ۵۸۵ پیش از میلاد
• ایشتوویگو ۳۵ سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد
بر پایهٔ نوشته های هرودوت، دیاکو فرزند فرورتیش، کسی بود که طرح و نقشهٔ ایجاد یک حکومت واحد ماد را در ذهن داشت؛ مادها در دهکده های خودمختار جداگانه یا در شهرهای کوچک زندگی می کردند. دیاکو در یک دورهٔ بی قانونی در ماد، تلاش کرد تا عدالت را در دهکدهٔ خود اجرا کند و اعتبار و حسن شهرتی را به عنوان یک قاضی بی طرف بدست آورد به این ترتیب حوزهٔ فعالیت او گسترش یافت و مردم روستاهای دیگر نیز به وی مراجعه می کردند تا اینکه سرانجام او اعلام کرد درخواست های مردم زیاد است و این جایگاه برای وی دردسرساز و دشوار است و حاضر به ادامهٔ کار نیست. در پی این کناره گیری، دزدی و اغتشاش فزونی یافت و مادها گرد هم آمدند و وی را برای حل و فصل اختلافات به عنوان پادشاه برگزیدند. منابع آشوری نیز برای نخستین بار، در سال ۶۷۳ پیش از میلاد از پادشاهی مستقل ماد یاد می کنند.
دیاکو احتمالاً به تقلید از آشوریان مراسمی برای بار ترتیب داد؛ هرودوت می نویسد که دیاکو در کاخ خود می ماند و تماسش از طریق فرستادن و دریافت پیام به بیرون بود و هیچ کس نمی توانست با پادشاه تماس مستقیمی داشته باشد و دادخواست ها و پیام ها تنها از طریق پیامگزاران صورت می گرفت که این محدودیت برای ایجاد نوعی حس ترس و احترام در میان مردم بود. همچنین، خندیدن و آب دهان انداختن در حضور پادشاه ممنوع بود. از دیگر اقدامات وی، ایجاد گروهی به نام «چشم ها و گوش های شاه» بود که این افراد چشم ها و گوش های شاه بودند و وظیفهٔ جاسوسی برای شخص شاه را داشتند؛ چنین سازمان و گروهی تا دورهٔ هخامنشیان وجود داشت.
دیاکونوف معتقد است دیاکو نمی توانست پادشاه سراسر ماد باشد و حتی حاکم یک منطقهٔ بزرگ نیز نبود و تنها یکی از فرمان روایان کوچک و متعدد مادی بود ولی درخشش تاریخ اخلاف بر سیمای او پرتو افکنده و سبب شهرت او در تاریخ شد. دیاکو در آغاز کار به عملی سنجیده دست زده و دولت ضعیف و کوچک و تازهٔ خود را تحت حمایت ماننا که در آن زمان قدرت زیادی داشت قرار داد ولی بعد کوشید کاملاً مستقل گردد و بدین منظور با اورارتو عقد اتحاد بست. منبع آشوری نیز در وقایع سال ۷۱۵ پیش از میلاد، دیاکو را «حاکمی از جانب ماننا» میخواند.
هگمتانه
پس از به پادشاهی رسیدن، اولین اقدام دیاکو گماشتن نگهبانانی برای خود و نیز ساخت پایتخت بود. شهری که دیاکو برای این منظور برگزید در زبان فارسی باستان هگمتانه و به زبان یونانی «اکباتان» خوانده می شد که همدان امروزی دانسته می شود. هگمتانه به معنی «محل اجتماع» یا «شهری برای همه» است و اشاره ای است به گرد هم آمدن طوایف مادی که سابقاً متفرق بودند. او در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد، دستور داد تا یک دژ مستحکم بر روی تپه ای در این شهر ایجاد شود تا همهٔ امور نظامی، دولتی و خزانه داری در آن انجام گیرد. هرودوت توضیح می دهد که این مجتمع پادشاهی، توسط هفت دیوار متحد المرکز که هر دیوار داخلی از دیوار بیرونی بلندتر بود و بر آن اشراف داشت، ساخته شد. این هفت دیوار، هرکدام به رنگ خاصی تزیین شده بود، دیوار اول (بیرونی) سفید، دومین دیوار به رنگ سیاه، سومی به رنگ سرخ تند، چهارمین آبی، پنجمی سرخ باز، ششمین دیوار به رنگ مسی و هفتمین و درونی ترین دیوار نیز طلایی رنگ بود. این نوع رنگ آمیزی در بابل، نشانهٔ سیارات هفتگانه بودند ولی در هگمتانه، تقلیدی از بابل بود. قصر پادشاه به همراه گنجینه هایش هم در درون آخرین دیوار جای داشت. اگر چه این روایت هرودوت با آنچه که در منابع آشوری آمده که حاکی از وجود سرکردگان مختلف در سرزمین ماد تا سال ها بعد از دیاکو است مطابقت ندارد و تأسیس دستگاهی سلطنتی مستقل و ساخت چنین مجتمع پادشاهی بزرگ، چیزی نبوده است که آشوریان به راحتی در برابر آن سکوت کنند لذا این سخنان هرودوت اغراق آمیز می نماید یا بیانگر تصویری ساخته و پرداخته از دوره های بعد از حکومت دیاکو است. در هر حال پلیبیوس مورخ معروف یونانی در کتاب خود و در شرح همدان از این کاخ یاد کرده است که از عمر دراز این کاخ حکایت می کند. به عقیدهٔ برخی از مورخین و باستان شناسان، تپه ای که هم اکنون در شهر قرار دارد و به نام تپهٔ هگمتانه معروف است، محل واقعی شهر باستانی هگمتانه بوده است.
برخی از مورخان، از جمله هنری راولینسون عقیده دارند که هگمتانهٔ مذکور در نوشته های هرودوت، همدان کنونی نیست و محل پایتخت قدیم ماد را باید در تخت سلیمان و در نزدیکی دریاچهٔ ارومیه به طرف جنوب شرقی، جستجو کرد؛ ولی برخی از پژوهشگران، همچون ژاک دمورگان معتقدند که هگمتانهٔ هرودوت، همان محل همدان امروزی است و از برآمدگی های زمین و تپه ها، جاهای هفت قلعه دژ هگمتانه را می توان تشخیص داد.
تبعید
سارگون دوم شاه آشور در سال ۷۱۵ پیش از میلاد، متوجه شد که دیاکو با روسای اول، شاه اورارتو متحد شده است. او دیاکو را زیر نظر گرفت و در طی جنگ خود با منائیان که از خویشاوندان نژاد مادی بودند و در آذربایجان و جنوب دریاچهٔ ارومیه سکونت می کردند بار دیگر وارد ماد شد تا چنان که مدعی بود، به «هرج ومرج» آن جا پایان دهد. وی در آن جا توانست دیاکو را اسیر کند ولی برخلاف عادت همیشگی آشوریان جانش را به او بخشید و در نبشته ای تشریفاتی در کاخ خود در خُرس آباد اعلام می کند: «دیاکو را بههمراه قبیله اش به حمات (در سوریه امروزی) تبعید کردم.» وی چند سالی در اسارت سارگون دوم بود و مادها به عنوان فرمان برداران و باج گذاران آشور، دچار فقر و از هم پاشیدگی شدند و آشوریان، دیاکو را به عنوان کسی که همیشه مطیع آشور باقی بماند و خراج خود را به طور مرتب به دربار آشور بپردازد و از جهات دیگر حتی از نظر تأمین نیروی نظامی برای آشوریان به هنگام درگیر شدن آشور در جنگ متعهد شود، وی را آزاد کردند و سپس او به عنوان رهبر قطعی و احتمالاً پادشاه مادها برگزیده شد. لازم است ذکر شود در گزارش هرودوت ذکری از تبعید شدن دیاکو به میان نیامده و لذا می توان این احتمال را داد که منبع گزارش های هرودوت حماسه ای مادی بوده باشد چرا که مادها در تلاش بوده اند ماجرای تبعید دیاکو را مسکوت بگذارند و آن را جایگزین داستان کناره گیری وی از قدرت و به وجود آمدن اغتشاش و هرج ومرج در دوران غیبت او بکنند.
دیاکو در تاریخ روایی ایران
برخی از ایران شناسان، دیاکو را با ویژگی هایی که هرودوت برای او بر می شمارد با هوشنگ شاهنامه یکی می گیرند و لقب «پَرَداتَ» یا «پیشدادی» را با «نخستین قانون گذار» یکی می دانند. سنت دینی، هوشنگ را نخستین کسی می داند که پادشاهی را در ایران برقرار کرد.
میان گزارش هرودوت دربارهٔ دیاکو و گزارش اوستا، متون پهلوی، عربی و فارسی دربارهٔ هوشنگ، چند وجه مشترک در هویت هوشنگ و دیاکو وجود دارد که مهمترین آنها را میتوان در سه نکته خلاصه کرد:
• دیاکو به گزارش هرودوت در زمان زندگی ده نشینی خود، سرکردهٔ مردم ده بود و نام یا لقب دیاکو یعنی دهگان را باید از این بابت به او داده بوده باشند، و هوشنگ به گزارش متون عربی و فارسی، در زمینهٔ کشاورزی ابداعاتی آورد و احتمالاً از این جهت به او لقب دهگان داده بودند.
• دیاکو و هوشنگ نخستین قانون گذار و نخستین پادشاه بودند و از اینجا به هوشنگ لقب پَرَداتَ یا پیشداد یا بیشداد و فیشداد (عربی) داده بودند که محتملاً تا حدودی تقلید از نام و عنوان پادشاه آشور، سارگن بزرگ به معنای «شاه قانون» است.
• دیاکو و هوشنگ خانه سازی و زندگی شهرنشینی را رواج دادند و از اینجا به هوشنگ نام یا لقب هئوشینگه یا هوشنگ یا اوشهنج (عربی) داده بودند.
نظرات (0)
به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید
یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را میدهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.
سایر مقالات نویسنده
جدیدترین مقالات
درباره ما . راهنما . اطلاعیهها . آپدیتها . قوانین . ارتباط با ما
کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ میباشد.