مردم سالاری در پهلوی تا انقلاب

فصل نهم

۱. احزاب

خفقان سیاسی در این دوران به حدی بود که درنهایت دو حزب »مردم« به َ رهبری اسدالله علَم و »ایران نوین« که به جای حزب »ملیون« توسط حسنعلی منصور با حمایت شاه تشکیل شده بود، در انتها به دستور شاه منحل شد و تنها حزب »رستاخیز« به عنوان تنها حزب کشور معرفی شد. در این حزب هم علی رغم ادعای مردمی بودن، نقش شاه، نقش اصلی بود. در جواب انتقاد به عملکرد شاه و تحمیلی بودن احزاب، شاه مردم ایران را دارای سواد لازم برای شناخت درست و تشکیل حزب از درون مردم ندانست. (محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، ص۳۳۶و۳۳۷) محمدرضاشاه هنگام معرفی حزب رستاخیز به عنوان تنها حزب در کشور، به منتقدین گفت: کسیکه وارد این تشکیالت سیاسی نشود و مؤمن به این سه اصلی که من گفتم، نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی، یعنی به اصطلاح خودمان »توده ای«، یعنی باز به اصطاح خودمان و با قدرت اثبات، »بی وطن« ]که[ او جایش یا در زندان ایران است یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامه در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش میخواهد، برود؛ چون ایرانی که نیست! (روزنامه اطلاعات، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۳)

در جایی دیگر نیز گفت: »آنهایی که به رستاخیز نمی پیوندند، باید از هواداران حزب توده باشند. این خائنان یا باید به زندان بروند یا اینکه همین فردا کشور را ترک کنند!« (کیهان انترناسیونال، ۸ مارس، ۱۹۷۵) این درحالی بود که شاه هنگام دوحزبی شدن در جواب منتقدین گفته بود: »اگر من یک دیکتاتور بودم، رهبری یک حزب واحد را به دست میگرفتم. (محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، ص۳۳۶)

این رویۀ خفقان و سرکوب شدید فعالیتهای سیاسی، پس از انقلاب اسلامی به کلی تغییر کرده و با رویکردی آزاد اندیشانه زمینۀ فعالیت و بیان آزادانه گروه های مختلف فراهم شده است؛ به گونه ای که تا تیر۱۳۹۷ ،۲۴۸ تشکل سیاسی در جمهوری اسلامی به وجود آمده است که آزادانه و با مجوز قانونی درحال فعالیت اند.

۲. مردم سالاری

فارغ از عرصۀ انتخابات و در عمل، حکام پهلوی حتی در گفتار خود نیز نشان میدادند که کم ارزشترین موضوع در نزد آنها نظر و رأی مردم است. شاه چنان خود را از مردم بی نیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد؛ ازجمله دربارۀ مردم ایران میگفت: »این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند: مثل گوسفندان میمانند! (فریده دیبا، دخترم فرح، ص۳۳۸)

روحیۀ نخوت و تحقیر مردم ایران نه فقط در رضا شاه و محمد رضا شاه ریشه زده بود، بلکه اغلب درباریان هم به این بیماری مبتلا شده بودند. ملکۀ مادر مردم ایران را مردمی حسود (تاج لملوک پهلوی، خاطرات ملکۀ پهلوی، ص۳۹۲) و مذبذب میدانست که حتی حکومت کردن بر آنان افتخار نداشت. (تاج لملوک پهلوی، خاطرات ملکۀ پهلوی، ص۳۳۲) فرح هم که سعی میکرد خود را تافتۀ جدا بافتۀ دربار نشان بدهد، از این امر مستثنا نبود. به روایت علی شهبازی، سرتیپ محافظ شاه، فرح مردم جنوب تهران را کمتر از حیوان میدانست. (علی شهبازی، محافظ شاه) خاطرات علی شهبازی، ص۲۳۴)

۱. تعداد انتخابات

در دوران پهلوی، مردم فقط در انتخابات مجلس شورای اسلامی نقش ِ داشتند؛ اگرچه انتخاباتِ محدود انجمن شهر و نمایندگان سنا نیز برگزار میشد که تماماً با دخالت دربار و ساواک صورت میگرفت. در دوران پس از انقلاب اسلامی، تنوع انتخابات بسیار بیشتر از دوران پهلوی شد و مردم به هشت صورت مختلف مشارکت سیاسی کردند:

۱. همه پرسی تأسیس جمهوری اسلامی؛

۲. همه پرسی قانون اساسی؛

۳. همه پرسی تقنینی «اصل ۵۹ قانون اساسی»؛

۴. .همه پرسی مجلس خبرگان قانون اساسی؛

۵. .همه پرسی مجلس خبرگان رهبری؛

۶. .همه پرسی ریاست جمهوری؛

۷. همه پرسی مجلس شورای اسلامی؛

۸. همه پرسی شورای اسلامی شهر و روستا.

۲. میزان حضور مردم در انتخابات

میزان حضور مردم در آخرین انتخابات مجلس شورای ملی در دوران پهلوی، در سال ۱۳۵۴ ،۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده است؛ درحالیکه در اولین انتخابات انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ بیش از ۲۰ میلیون نفر و در طول ۴۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، میزان متوسط حضور مردم در انتخابات بیش از ۶۰ درصد بوده است.

۳. دخالت در انتخابات در دوران پهلوی

برگزاری انتخابات، به تنهایی ارزش نیست؛ بلکه باید آزاد بودن و قانون مندی در انتخابات را مد نظر گرفت که در این زمینه کارنامۀ رژیم پهلوی، کارنامه ای تیره و تار است. برای نمونه، رضا خان در سال ۱۳۰۲، در مقام فرماندهی کل قشون، در تلگرافی به والی ایالت فارس دستور داد: «ایالت جمیلۀ فارس در تعقیب تلگراف سابق مقتضی است قدغن فرمایید که در انتخاب نوبخت از بوشهر مساعدت نشود. حکمت هم که جزو کاندید شهر شیراز است، از جهرم بفرمایید بشود. راجع به ضیاءالواعظین بایستی هرطور است، اقدامی بفرمایید ِ که از انتخاب مشارالیه جلوگیری به عمل بیاید.»( علیرضا زهیری، عصر پهلوی بهروایت اسناد، ص۲۸ )

در دورۀ پهلوی دوم نیز برگزاری انتخابات بسته تر و فرمایشی تر از پیش تداوم یافت و حتی چند نوبت، مجلس توسط شاه منحل شد. محمدرضا شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» که پس از فرار از ایران نوشته است، اینطور اقرار کرده است:

انگلیسی ها این امر را کاملاً عادی و طبیعی میدانستند که انتخابات در ایران مطابق نظر و خواسته های خودشان صورت بگیرد.مثلاً در زمان جنگ جهانی دوم انتخابات ایران به این صورت انجام میگرفت که مثلاً صبح، مستشار سفارت انگلیس با لیستی حاوی هشتاد نامزد نمایندگی مجلس به دیدار نخست وزیر میرفت و بعدازظهر همان روز، کاردارِ سفارت شوروی نام دوازده نفر از نمایندگان موردنظر خود را به نخست وزیر میداد. (محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص ۱۱۶ تا ۱۱۸)

اسدالله علَم، از افراد بسیار با نفوذ در دربار پهلوی، در خاطراتش نوشته است: » دولت ما از انتخابات مجلس گرفته تا انتخابات محلی و انجمن شهر، آزادی را از مردم سلب کرده و ارادۀ خود را تحمیل و نامزدهای خود را از صندوق بیرون میآورد« (اسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه، ج۲ ،ص۲۳۶)

۴. مطبوعات و کتاب

یکی دیگر از شاخص های آزادی، وضعیت مطبوعات و نشر کتاب است. در دوان پهلوی تعداد نشریات کاهش شدیدی داشت؛ به طوریکه ۵۴۰ نشریه در اواخر سلطنت احمد شاه، در پایان رژیم پهلوی به ۸۶ نشریه کاهش یافت.(مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک) به طور متوسط ۲ هزار عنوان کتاب در سال چاپ میشد که بیشتر آنها از محتوای مناسبی برخوردار نبود. رضاخان که بعد از کودتا همۀ مطبوعات را تعطیل کرده بود، در ۱۷ اسفند ۱۳۰۰ در اعالمیه ای اعلام کرد: »...قلم مخالفین را میشکنم و زبان میبرم. (عبدلارحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی در عصر مشروطیت، ص۸۷) همچنین ساواک طی دستوری در ۴ بهمن ۱۳۵۵ خطاب به مطبوعات نوشت: »هیچگونه، در هیچ زمینه ای نباید شکواییه، انتقاد، گالیه، چه صراحتا ً و چه تلویحا در مطبوعات چاپ شود.«

روزنامۀ اطلاعات در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ به دنبال اشغال ایران توسط متفقین، در سرمقالۀ خود نوشت: »انتظار مردم ایران از دولتین شوروی و انگلیس در عالم همسایگی و دوستی، بیش از اینها بود!« دولت انگلیس به این نوشته اعتراض کرد و فروغی نیز در مقام نخست وزیر، دستور توقیف روزنامه را صادر کرد.(علی اصغر زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دورۀ رضاشاه، ص۴۵۲) کار سانسور کلمات به آنجا کشیده شد که وقتی یکی از مأمورین سانسور در عصر رضا شاه در یکی از روزنامه ها، این مصرع معروف حافظ را میبیند که گفته است: »رضا به داده بده، وز جبین گره بگشا!« فوراً به مدیر روزنامه تعرض کرده، روی کلمۀ »رضا« خط میکشد تا نکند منظور، رضا شاه و توهین به او باشد و بالای آن مینویسد: »حسن«! (عبدلارحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی در عصر مشروطیت، ص۱۱۹)

ازجمله محدودیت های دیگر، برخورد جدی با کسانی بود که منتقد امور جاری کشور بودند؛ به عنوان مثال، آیتالله سعیدی به جرم نوشتن اطلاعیه ای در اعتراض به سفر سرمایه داران صهیونیست به ریاست راکفلر به ایران در سال ۱۳۴۹، توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد و به شهادت رسید. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام بهروایت اسناد ساواک) شهید آیتالله محمد رضا سعیدی)

از دیگر محدودیتها میتوان به ممنوعیت در همراه داشتن بعضی از کتابها، مثل تحریر الوسیلة امام خمینی (ره) اشاره کرد. سانسور در عصر پهلوی، در کتاب و ادبیات به جایی رسید که استفاده از کلماتی همانند شب، سیاهی، سرما، زمستان، گل سرخ، جنگل، پنجرۀ بسته و شقایق ممنوع شد؛ چراکه مدعی بودند این واژگان در ادبیات انقلابی بهکار میرود. (روزنامۀ اعتماد ملی، ش۴۷۲ ،۵ مهر ۱۳۸۶ ، ص۱۰« .گفتوگو با یدالله رؤیایی، عضو کانون نویسندگان دورۀ پهلوی)

از حساسیت های سیاسی ِ اجتماعی میزان، در دو دهۀ آخر رژیم پهلوی، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:

۱. به کارگیری نامها و لقب هایی که ویژۀ خاندان سلطنتی بود یا به آنها اشاره داشت، ممنوع بود، مانند حذف کلمۀ «سلطنت» از کتاب صلح امام حسن (ع)

۲. هر نوع کتاب مذهبی و تحلیلی سانسور میشد و در بیشتر مواقع هم برچسب خاف مصلحت نظام«و»مارکسیست اسلامی« میخورد؛ مثل کتابهای والیت فقیه و بعثت و ایدئولوژی و بتشکن که گرفتار این برچسب شدند.

۳. هرگونه نقد و انتقاد به حکومت پهلوی و پیشنهاد برای اصاح وضع موجود در کتابها، باعث میشد آن کتابها هیچگاه منتشر نشود.

۴. نام بعضی افراد و نیز بعضی اسم های خاص سانسور میشدند، مانند عبدالحسین نوشین و حسینیۀ ارشاد و گل سرخ.

۵. هرگونه انتقاد به عملکرد بعضی کشورها مانند اسرائیل و ایالات متحده سانسور میشد. نشر هر نوع مطلب پیرامون مفهوم انقلاب و انقلاب های صورت گرفته در دیگر کشورها و درکل، هر نوشته ای که به نوعی با حرکتهای اجتماعی ارتباط داشت، ممنوع بود.

۶. نشر کتاب به زبانهای غیرفارسی، مانند عربی، ترکی، کردی و بلوچ، ممنوع بود.

۵. فضای عمومی جامعه

در دوران پهلوی، خفقان به حدی زیاد بود که حتی مهمترین هم پیمانان شاه هم مجبور به اعتراف دراین باره میشدند؛ برای مثال جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا، در خاطراتش نوشته است: »در دوران شاه، حداقل ۲۵ هزار زندانی سیاسی در ایران وجود داشت. (ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص۴۴۷.)

فرِد هالیدی، در سال ۱۳۵۴ ش ۱۹۷۵ م ( تعداد زندانیان سیاسی در ایران را بین ۲۵ هزار تا ۱۰۰هزار نفر اعلام میکند و در گزارشی مینویسد: کارنامۀ هیچ کشوری در جهان سیاه تر از کارنامۀ ایران در زمینۀ حقوق بشر نیست... جّلادان ساواک افزون بر شوک الکتریکی و ضرب و شتم مخالفان، از انواع وحشیگری ها استفاده میکردند؛ ازجمله فرو بردن بطریهای شکسته در نشیمنگاه، آویختن وزنه بر بیضه ها، پوشاندن کلاه خودهای ویژه، موردِ تجاوز جنسی قراردادن زندانیان و تجاوز به زنان و دختران فرد دستگیرشده در مقابل چشم وی برای گرفتن اعتراف. (فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعۀ سرمایهداری در ایران، ص۹۲.)

۱. آزادی و مردم سالاری در زمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی شعار اساسی خود را بر پایۀ استقالل و آزادی ملت در پناه اسلام تعریف کرده است؛ بنابراین داشتن آزادی برای هر فرد و اقلیت را از اصول و قوانین خود میداند. با بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به راحتی میتوان متوجه شد که در قانون جمهوری اسلامی ایران، به حقوق اقلیتها در کشور توجه شده است؛ به عنوان نمونه به این دو قانون توجه کنید:

۱ .مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود؛ (اصل ۱۹ قانون اساسی)

۲ .همۀ افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همۀ حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. (اصل ۲۰ قانون اساسی)

مجموعۀ آزادیها و رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی سبب شد که جامعۀ جهانی آشوریان، مقر این جامعه را از آمریکا به تهران منتقل کند. از دیگر نکات شایان ذکر در زمینۀ اصل آزادی و مردم سالاری نظام در مواجهه با کلیمیان در ایران، تشکر امام خمینی(ره) از مسئولان بیمارستان خیریۀ یهودی دکتر سپیر(دکتر مره صدق، ریاست بیمارستانِ خیریۀ یهودی دکتر سپیر: »...با توجه به نزدیکی این بیمارستان به محل های تجمعّ و تظاهرات ضد رژیم طاغوت، تعداد بسیار زیادی از مجروحین

حوادث سالهای انقلاب به این بیمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفتند و حتی یکبار نیروهای حکومت نظامی به بیمارستان هجوم آورند و تلاش کردند مجروحین انقلابی را از بیمارستان خارج کنند که رئیس آن موقع بیمارستان با مقاومت جدی که صورت داد، مانع از این کار شد. به همین علت حضرت امام خمینی (ره) قبل از اینکه به ایران تشریف بیاورند، نامۀ تشکرآمیزی خطاب به رئیس بیمارستان میفرستند و طی آن از زحمات بیمارستان و حمایت از انقلابیون مجروح تشکر میکنند.

که این نامه اکنون در اختیار یکی از اعضای هیئت مدیرۀ سابق بیمارستان است که اکنون در خارج از کشور زندگی میکند... «) منبع:وب سایت انجمن کلیمیان: com.iranjewish.www.)) است. این بیمارستان کماکان فعال بوده و به گفتۀ ریاست فعلی بیمارستان، بخش اعظمی از مراجعان به این بیمارستان را مسلمانان تشکیل میدهند.

بر اساس اصل ۱۳ قانون اساسی، دربارۀ کلیمیان صدور رأی در احوال شخصیه، به وسیلۀ مرجع دینی کلیمیان ایران اعلام میشود و دادگاه و قوۀ قضاییه بر اساس نظرمرجع دینی کلیمیان رأی نهایی را صادر میکند که این در میان همۀ کشورهای جهان، کاملا استثناست؛ (روزنامۀ اعتماد ملی، ۷آبان۱۳۸۶ ،ص۹) به طوریکه خاخام های یهودی وابسته به گروه تتوریاکارتا پس از بازدید از ایران، در بازگشت به آمریکا اعلام کردند: «یهودیان ایران نسبت به یهودیان سایر کشورها از وضع بهتری برخوردارند. » (عبادی، چالشهای ایران و آمریکا، ص۱۸۸)

سرانۀ فضای عبادی اقلیتهای دینی، نزدیک به دوبرابر مسلمانان است. مسیحیان بیش از ۲۵۰ کلیسا در سطح کشور در اختیار دارند و به قریبا ازای جمعیتی کمتر از ۵۰۰ نفر، یک کلیسا برای آنان وجود دارد. اماکن مذهبی اقلیتها همچنین به طور پیوسته از سوی دولت و با هزینۀ عمومی ترمیم و بازسازی میشود.

از حقوق سیاسی بسیار مهم که اقلیتها در ایران دارند، حق حضور در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده است. این حق در اصل ۶۴ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. مطابق این اصل، زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال نیز هرکدام یک نماینده در مجلس شورای اسلامی خواهند داشت.

یوناتن بت کلیا، نمایندۀ آشوریها و کلدانیها در دورۀ هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی چنین گفته اند:»اگر نسبت جمعیت یک دین را به نماینده هایش در نظر بگیریم، باید بگویم ما چند برابر مسلمانان در مجلس نماینده داریم و داشتن این حق برای ما با ارزش است و دیدگاه نظام جمهوری اسلامی همواره در قبال اقلیتهای دینی و مذهبی بسیار مثبت و احترام آمیز بوده و حق مشارکت ما در برنامه های فرهنگی اجتماعی همواره فراهم شده است. (روزنامۀ جم، ۹بهمن۱۳۸۴ ،ص۹)

۱. انتخابات

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ششم، از ویژگی عمومی بودن رأی سخن به میان آورده است. این اصل، مقرر میدارد که در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکای عمومی، از راه انتخابات اداره شود؛ همچنین قوانین و مقررات انتخاباتی ازجمله مادۀ ۱۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری و مادۀ ۷ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و نیز مادۀ ۱۷ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران، به این خصیصه نیز اشاره میکند؛ ازاینرو شهروندان ایرانی، از هر قوم، دین، جنسیت و... باشند، از حق شرکت در انتخابات بهره مندند. برگزاری ۳۶ مرتبه انتخابات در طول ۴۰ سال پس از انقلاب اسلامی، نشان دهندۀ اهمیت و توجه جمهوری اسلامی به آرای مردمی است.

۲. قانون اساسی و آزادی بیان

تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است. جمهوری اسلامی، ایران را از یک نظام تک حزبی به نظامی با بیش از ۲۵۰ حزب رسمی و ۵۱۵ انجمن صنفی تبدیل کرد. افزیش تعداد عناوین کتاب منتشرشده در سال ۱۳۵۷ از ۱۵۰۰ عنوان به ۱۰۷ هزار عنوان در سال ۱۳۹۶ افزایش یافته است. فقط در استان کردستان، بیش از ۶۵ نشریه اجازه انتشار دارند. فقط نزدیک به ۴ هزار سمن در ایران از وزارت کشور مجوز فعالیت دارند که ۵۸ درصد آنها در حوزۀ حقوق بشر فعال هستند و به طور پیوسته گزارشها و اطلاعات خود را به سازمان ملل ارائه میکنند.

۳. نقد شاخص های آزادی در غرب

۱. انتقاد غربیها از آزادی در ایران؛ بهدلیل رعایتنکردن حقوق سیاسی همجنسبازان

گزارش مؤسسۀ »House Freedom »از نداشتن آزادی همجنسبازان در برخورداری از حقوق و موقعیتهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران

۲. جایگاه جمهوری اسلامی ایران، از نظر آزادی، پایین تر از حکومت استبدادی عربستان سعودی!

گزارش مؤسسۀ کاتو (Cato) از آزادی انسانی در کشورهای دنیا

۳. دخالت آمریکا در ۵۰ انتخابات کشورهای مختلف جهان، تحت عنوان ترویج دموکراسی!

کشورهایی که آمریکا در انتخابات آنها دخالت کرده است در تصویر صفحۀ ۳۰۸ آمده است. (منبع: اسپوتنیک)

۴. منع حجاب دختران در مدارس فرانسهِ مهد آزادی دنیا

تصویر قانون منع حجاب در مدارس فرانسه، مصوبۀ سال ۲۰۰۴ منبع: ژورنال رسمی جمهوری فرانسه در صفحۀ ۳۰۹ میبینید.

۵. گاردین: دموکراسی آمریکایی در بحران است و ترامپ فقط نشانه ای از آن است.

گزارش گاردین از وضعیت دموکراسی در آمریکا منبع: گاردین صفحۀ ۳۱۰

روزنامۀ گاردین در مقاله ای به قلم یکی از نویسندگان خود، تحت عنوان» دموکراسی در آمریکا رو به بحران هست؛ ترامپ فقط نشانه ای از آن است « به نقد سیستم انتخاباتی آمریکا میپردازد و با اشاره به نکاتی از انتخابات ریاست جمهوری گذشتۀ آمریکا، از دموکراسی در آمریکا از حیث تأثیرنداشتن آرای تمام مردم انتقاد میکند:

»در سال ۲۰۱۶ ترامپ حدود ۳ میلیون رأی کمتر از کلینتون کسب کرد؛ اما اکنون ترامپ در کاخ سفید است، ولی کلینتون نه. ...جورج دبلیو بوش نیز در انتخابات رأی کمتری نسبت به الگور کسب کرده بود؛ اما درنهایت این الگور بود که به بوش میگفت: `رئیس جمهور́!« در پایان مقاله نیز با اشاره به سیستم انتخاب الکترال در آمریکا نوشت:

»سیستمی که مرتباً قدرت را به جناح بازنده واگذار میکند، با ترجیح دادن اقلیتی سفید نسبت به اکثریتی درحال گسترش و متنوع، به زودی مقبولیت را در انظار شهروندان خود از دست میدهد. این بحران حقیقی قانون اساسی در آمریکاست.«

آری! از آزادی و دموکراسی تنها پوسته ای در غرب باقی مانده است و باطن دموکراسی غربی، چیزی جز حاکمیت سرمایه داران نیست.

زندگی کردن مدرن چه چیزهایی را از ما گرفت.

یادش به خیر.

***زمانی در زدن هم اصولی داشت ، کلون (در کوبه) زنانه داشتیم و مردانه...و وقتی در زده میشد صاحب خانه میدانست آنکه پشت در است زن است یا مرد و بر آن مبنا به استقبال او میرفت،

***مردها کفشهای پاشنه تخم مرغی می پوشیدند تا از صدای آن از فاصله دور در کوچه پس کوچه های تو در تو خانمها بفهمند نامحرمی در حال عبور است...

***منزلها بیرونی و اندرونی داشت و از ورود مهمان تا خروجش طوری منزل ساخته شده بود که متعلقات به تکلف نیفتند...

***اطمینان و شرافت و وفاداری و نگه داشتن زندگی با چنگ و دندان و آبروداری زوجین اصل زندگی بود...من هرگز بخاطر ندارم کسی مهریه ای اجرا بگذارد و دادسراها این همه پرونده طلاق و درخواست طلاق و فرزندان طلاق...

***نه ال سی دی بود نه اسپیلت و لباسشویی، با تمام سختیهای زندگی شبهای زمستان زیر کرسی کز میکردیم و با اناری که مادر دانه کرده بود در کنار پدر که از سر کار آمده بود از خودمان پذیرایی میکردیم و با اشتیاق پای صحبت پدر و مادرمان می نشستیم.

یادش به خیر در آن ایام اسمان هم بخیل نبود، بهارش بهار، تابستانش تابستان، پاییزش پاییز و زمستانش واقعا زمستان بود. در زمستان همه چکمه میپوشیدیم و معمولا تا لبۀ چکمه هایمان برف بود.

در سفره هایمان برنج و گوشت زیاد دیده نمیشد ولی سرشار بود از صفا و صمیمیت.

تابستانها روی پشت بام ستاره میشمردیم.

چقدر احترام داشتند پدر و مادر جلویشان چهارزانو می نشستیم هنگام آمدنشان بلند میشدیم و به وقت رفتن بدرقه میکردیم.

هنوز لذت خوردن برف و شیره را فراموش نکرده ام.

یادش به خیر، حیف شد تمام شد، حیف کردیم آنهمه صفا و صداقت را با موبایل و تجملات عوض کردیم.

یادش به خیر

علل تحقق نیافتن کامل اهداف انقلاب اسلامی

۱. موانع طبیعی: زمانبر بودن دستیابی به اهداف بلند؛

۲. موانع بیرونی:

برنامه ریزی برای براندازی نظام اسلامی؛ ایجاد گروهکهای تروریستی و تفرقۀ قومی؛ حملۀ نظامی ناجوانمردانۀ ۸ ساله به کشور؛ تحریم و محاصرۀ اقتصادی؛ تهاجم فرهنگی و هجمه به باورها و اعتقادات مردم؛ جلوگیری از پیشرفت علمی و صنعتی کشور؛ نفوذ برای تغییر محاسبات مسئولان و از طریق باورهای مردم؛ تحریف حقایق تاریخی؛ القای ناتوانی؛ تزریق نا اُمیدی؛

۳. موانع درونی

۱. ضعفهای فکری در حوزۂ ادارۂ کشور

باورنداشتن به کارآمدی نسل جوان؛ غفلت از ثروتهای عظیم انسانی و طبیعی کشور؛ اعتماد به نسخه های پیچیده شده از سوی بیگانگان؛ متکیبودن به نفت؛

۲. عدم اهتمام به همه آرمانهای انقلاب

نداشتن اهتمام جدی در مبارزه با فساد؛ نداشتن اعتقاد به استقلال؛ فقدان عدالت محوری؛

۳. عادتهای غلط اجتماعی

تنبلی و کمکاری؛ بی صبری؛ سرگرمی به امور گمراه کننده؛ رفاه طلبی؛ اشرافیگری؛ ترجیح کالاهای خارجی بر کالاهای داخلی؛ فقدان اعتماد به نفس ملی؛

۴. قبیله گرایی سیاسی و جناحی

در اینجا منابع و مآخذ این کتاب را می آورم تا عزیزان خواننده مطمئن باشند این مطالب بدون سند گفته نشده ان.

اول منابع مکتوب.

۱. قرآن کریم.

۲. آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران، ترجمۀ محمد رفیعی مهرآبادی، ج۲ ،چ۱ ،تهران: عطائی، ۱۳۶۰.

۳. اسپاک، بنجامین، دنیای بهتر برای کودکانمان، ترجمۀ منصوره حکمی، تهران: نی، ۱۳۷۵.

۴. استمپل، جان. دی، درون انقلاب ایران، ترجمۀ منوچهر شجاعی، تهران: خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۸.

۵. الله یاری، احمد، روایت سانسور (نیمۀ پنهان ۲۴ ،)چ۴ ،تهران: کیهان، ۱۳۸۷.

۶. امیدوار، احمد و حسین یکتا، امام خمینی و انقلاب اسلامی؛ روایتی جهانی، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، ۱۳۷۹.

۷. برژینسکی، زبیگنیو، خارج از کنترل، ترجمۀ عبدالرحیم نوه ابراهیم، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸.

۸. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، تهران: عروج، ۱۳۷۸.

۹. بیل، جیمز، عقاب و شیر، ترجمۀ مهوش غالمی، تهران: کوبه، ۱۳۷۱.

۱۰. پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط؛ خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران، ترجمۀ منوچهر راستین، تهران: هفته، ۱۳۶۳.

۱۱. پهلوی، محمدرضا، مأموریت برای وطنم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹.

۱۲. چمنکار، محمدجعفر، »مأموریت نظامی گری دولت پهلوی دوم و تأثیرات آن برسیاست خارجی ایران«، مجلۀ علمی پژوهشی پژوهشهای تاریخی، س۲ ،ش۸ )دورۀ ۲ ،ش۴ ،)زمستان ۱۳۸۹ ،ص۵۳ تا ۷۸.

۱۳. حاجتی، میراحمد رضا، عصر امام خمینی(ره) ،چ۱۱ ،قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۴.

۱۴. درودی، ریحانه، دربار به روایت دربار؛ فساد سیاسی، چ۳ ،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۴.

۱۵. دفتر پژوهشهای مؤسسۀ کیهان، نیمۀ پنهان) روزنامه نگاران جاسوس (، ج۱۸ ، تهران: کیهان، ۱۳۸۳.

منابع خیلی زیاد هستند و گمان نمیکنم عزیزان بخواهند همه را ببینند. ولی اگر از عزیزان کسی مایل بود به تمام منابع دست پیدا کند بفرماید تا انجام وظیفه کنم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکات.

و من الله التوفیق

پایان


👁️ بازدید: 558🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (0)