انواع افسردگی اساسی

اختلال افسردگی اساسی:

اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسردگی ماژور به‌ انگلیسی (Major Depressive Disorder):یا به اصطلاح ماژور دیپ‌رِشِن، اختلالی است که دو مشخصهٔ اصلی آن یعنی حالت افسردگی (خُلقِ پایین) در وضعیت‌ها و موقعیتهای مختلف و بی‌علاقگی به انجام فعالیتهایی که قبلاً برای فرد، لذت‌بخش بوده، به مدت دست‌کم، دو هفته میباشد.

 افسردگی، معمولاً همراه با علائمی مثل عدم اعتماد بنفس، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، خستگی، بی‌حالی و احساس دردِ بدون دلیل میباشد. همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است معتقد به تفکراتی غلط باشد یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران قادر به احساس آنها نیستند. بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی، دچار هستند؛ به این معنا که فرد، دوره هایی از افسردگی را تجربه میکند که ممکن است بین هر دوره، سال‌ها فاصله باشد. شایان ذکر است که اختلالات افسردگی میتواند تأثیرات بسیار منفی ای بر شخصیت فرد، کار، درآمد مالی، زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادت‌های غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد. و همین عوارض، مراجعه به موقع به روان‌شناس و روان‌پزشک را در صورت مشاهده نشانه ها به امری ضروری تبدیل میکند. طبق آمارگیری‌های صورت گرفته بین ۲ تا ۷ درصد بالغان افسرده، با خودکشی می‌میرند. و بیش از ۶۰٪ افرادی که با خودکشی، جان خود را از دست میدهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالات خلقی میباشند.

تصور میشود که عامل اصلی بُروز افسردگی، زمینه ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روان‌شناسی باشد. همچنین عواملی همچون: سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانیها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده ‌است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش‌شده خود فرد و بررسی‌های وضعیت شناختی میباشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن، وجود ندارد؛ اما در مواردی، آزمایش‌هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است نشانه های مشابهی را به وجود آورند انجام میگیرد. بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف‌تر است تفاوت وجود دارد.

معمولاً، مبتلایان به افسردگی به وسیلهٔ مشاوره، روان‌درمانی و دارو درمانی، داروهای ضدافسردگی(antidepression) تحت درمان قرار میگیرند. البته به تازگی با کمک علم مزاجشناسی موفقیت‌های درمانی فراوانی گزارش شده ‌است. درمان به وسیلهٔ دارو، مؤثر به نظر می‌رسد؛ اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود. دارو درمانی فقط برای رساندن بیمار به حالت پایدار (stable) و پایا میتواند مفید باشد و حتماً در کنار دارودرمانی، به روان‌درمانی توسط روان‌شناس متخصص، نیاز است. استفاده بلندمدت دارو بدون روان‌درمانی با شکست فرایند درمان، مواجه خواهد شد اما اینکه میتواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست. مشاوره های درمانی نیز به صورت رفتاردرمانی شناختی و روان‌درمانی بین فردی انجام میشود. در صورتی که روش‌های نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمه‌رسانی به خود، وجود دارد، ممکن است بر خلاف تمایل فرد، او را بستری کنند.

تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر (۳٫۶٪) در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده‌اند. درصد افرادی که دست‌کم یک‌بار به این بیماری مبتلا شده‌اند، از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه، متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعه‌یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه (۱۱٪) میباشد که این به نوبه خود، طول دوره های افسردگی را مخصوصاً در دوره های بازگشت یافته بیشتر میکند. شایعترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی میباشد.تعداد ابتلاها در زن‌ها نیز دو برابر مردان، گزارش شده است.

انجمن روان‌پزشکی آمریکا، «افسردگی اساسی» را در سال ۱۹۸۰ به مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، معروف به DSM-III اضافه نمود که در واقع انشعابی از روان‌نژندی افسردگی در DSM-II میباشد که در آن، افسردگی با علائمی همچون: افسرده‌خویی و اختلال در سازگاری با حالت پریشانی ناشی از افسردگی، مرتبط دانسته شده بود.



علل بروز افسردگی

علل زیست‌شناختی:

ژنتیک: شیوع افسردگی در دوقلوهای تک‌تخمکی ۶۵ درصد و در سایر دوقلوها ۱۴–۱۹ درصد است که نقش عامل‌های ژنتیک را مشخص میکند. محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژن‌هایی می‌گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمیشوند.

سروتونین و سایر نوروترانسمیترها: وجود اختلال نوروترانسمیتری در سطح سیناپس‌ها را در بیماران افسرده مشاهده کرده اند. علاوه بر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین در بیماران افسرده اختلال دارند.

داروها: استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده میشوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری میتوانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرص‌های ضدبارداری تأثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد.

بیماریها: ابتلاء به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی-عروقی، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر یا میگرن باعث میشود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات، یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان میدهند. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته‌اند اتفاق می افتد. افسردگی درمان نشده میتواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سال‌های اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلاء به کم‌کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم میتواند باعث بروز افسردگی شود.



علل روانی اجتماعی (psychosocial):

از دست دادن نزدیکان، ممکن است به افسردگی بینجامد.

استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب یا شغل میتواند محرک افسردگی باشد.

عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز میتوانند نقش داشته باشند.

شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرس‌ها میتواند فرد را مستعد افسردگی نماید. شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، کمال‌گرا، یا شدیداً وابسته نیز احتمال ابتلاء به افسردگی را افزایش میدهند.

شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران میتواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید،

انجام بعضی از اعمال جراحی: مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحله‌ای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی.

بیماری‌های روانی: اضطراب، عقب‌افتادگی ذهنی، فراموشی، اختلال خوردن و سوء مصرف مواد.

شیوع: افسردگی یک بیماری بسیار شایع است، اما اگر حالتهای غمگینی را که رایج نیز هستند را به این میزان اضافه کنیم این رقم حتی افزایش خواهد یافت. شیوع طول عمر افسردگی اساسی ۱۶٫۶ درصد و شیوع یک ساله آن ۶٫۷ درصد است شیوع این بیماری در زنان دوبرابر مردان است. در مردان میزان ابتلاء ۵–۱۲ درصد و در زنان ۱۴–۱۹ درصد است. سن بروز بیماری در حدود ۳۰ سالگی است. علاوه براین ۲۰ تا ۵۰ درصد از نوجوانان سطوحی از افسردگی را نشان میدهند و این میزان در دختران نوجوان بیشتر از پسران نوجوان است. شیوع: شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطه‌ای یا مقطعی تقریباً سه درصد است.

همه ‌گیری‌شناسی اختلال افسرده خویی: الگوی خانوادگی: این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.

ویژگی وابسته به سن و جنس: در کودکان ظاهراً در هر دو جنس به یک اندازه روی میدهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر میشود. در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.

دوره یا سیر: این اختلال اغلب شروعی زودرس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست. مدت متوسط این اختلال پنج سال هست. اما میتواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد. اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دوره‌ای بین دوره های افسردگی عمده کمتر میشود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دوره های آینده بیشتر میشود. گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.

علائم: شناخت علائم هشدار دهنده افسردگی، میتواند در شناخت بهتر این بیماری به ما کمک کند. - پایین آمدن میزان انرژی و فعالیت

کاهش انرژی: اولین نشانه افسردگی این است که شخص انرژی گذشته را ندارد و زودتر از گذشته خسته میشود و ترجیح میدهد بعد از کار استراحت کند تا اینکه به فعالیت تفریحی یا ورزش بپردازد.

خستگی: دومین نشانه افسردگی. خستگی جسمی و بدنی است. حتی با وجود خواب و استراحت کافی، همچنان احساس خستگی میکند و نمیتواند فعالیت جدیدی را شروع کند.

کم شدن فعالیت: این ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیتهای معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد.

بیخوابی یا پرخوابی: بارزترین علامت افسردگی بی‌خوابی است: خوب نخوابیدن، کابوس دیدن و صبح زود از خواب بیدارشدن. با این وجود پر خوابی هم میتواند نشانه افسردگی باشد. بی‌خوابی و پرخوابی هر دو میتواند کارکرد روزانه شما را مختل کند.

فقدان شادی و لذت: شخص دچار افسردگی به کارهایی که قبلاً از آن لذت می‌برده علاقه‌ای نشان نمیدهد و تقریباً هیچ چیزی او را شاد وسر حال نمیکند.

گوشه‌گیری: فرد افسرده علاقه به حضور در اجتماع و جمع‌های خانوادگی ندارد و ترجیح میدهد تنها در خانه بماند.


تغییرات جسمی یا فیزیکی:

افسردگی نه تنها بر ذهن و مغز افراد تأثیر مخرب می‌گذارد بلکه علائم جسمانی مهمی نیز دارد. مانند:

دردهای نامشخص: افراد افسرده برای مقابله با استرس و نگرانی به میزان زیادی هورمون کورتیزول ترشح میکنند؛ که این باعث ایجاد دردهای عمومی در بدن میشود.

بی اشتهایی یا پراشتهایی: در افراد افسرده بی اشتهایی بسیار شایع است زیرا از هیچ چیز همچنین از غذا لذت نمی‌برند و همچنین افراد افسرده فعالیت زیادی ندارند که اشتهای کافی به غذا داشته باشند بعضی از افراد افسرده هم از غذا به عنوان مسکّن استفاده میکنند. زیرا باعث افزایش سطح سروتونین میشود که تا حدی در کاهش احساس افسردگی نقش دارد.

بیقراری یا کندی روانی، حرکتی: بی‌قراری روانی، حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه ‌های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست‌ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیتهای فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمأنینه انجام شوند.



نشانه های هیجانی:

• ناراحتی طولانی و دراز مدت

• گریه بی‌وقفه

• احساس گناه

• کم شدن اعتماد به نفس

• ناامیدی

• احساس بی ارزشی



واکنشهای روانی شدید:

تحریک ‌پذیری و پرخاشگری: افسردگی شدید باعث میشود افراد بخاطر یک موضوع بی‌ اهمیت و کوچک شدیداً ناراحت و پرخاشگر شده و مدتها خود و دیگران را سرزنش کنند.

اضطراب و نگرانی: افسردگی سبب اضطراب شده و هر موضوعی باعث نگرانی و استرس آنها میشود مثل شرکت در امتحان، ماندن در صف و دیر رسیدن سر کار.

بدبینی: افسردگی سبب میشود. افراد افسرده نسبت به زمین و زمان بدبین هستند و حس کنند دیگران قصد آسیب رساندن به آنها را دارند.

ایرادگیری از خود: از علایم افسردگی این است که این افراد مدام از خود و تواناییهایشان ایراد میگیرند و حس میکنند قادر به رقابت با دیگران نیستند.


الگوهای فکری اشتباه:

عدم تمرکز: در افسردگی شخص تمرکز خود را از دست میدهد و ممکن است در حین رانندگی و مطالعه مدتها در یک فکر منفی غوطه ‌ور شود

عدم تصمیم گیری: افسردگی سبب میشود شخص خود را قادر به تصمیم گیری نداند و در موارد بی ‌اهمیت نیز از دیگران مشورت بخواهد

ضعف حافظه: افسردگی بر حافظه تأثیر منفی میگذارد به‌طوریکه ممکن است شخص چیزی که گفته، شنیده یا خوانده ‌است را بزودی فراموش کند.



نشانه های افسردگی

فکر مرگ: افسردگی سبب میشود فرد بیش از حد به مرگ فکر کند و زندگی را پوچ و بی ‌ارزش بداند.

فکر خودکشی: افراد افسرده به دلیل شرایط بد و عدم توانایی در تغییر شرایط بسیار به فکر خود کشی می ‌افتند و گاهی هم به آن اقدام میکنند.

محتوای تفکر: ۶۰ درصد بیماران افسرده فکر خودکشی دارند و نزدیک به سه درصدشان دست به خودکشی میزنند. حس نافذ ناامیدی، احساس گناه به خاطر چیزهای کم ‌اهمیت یا خیالی، احساس بی ‌ارزشی و توهمات و هذیانهای نیست‌ انگارانه و نشخوار ذهنی وسواسی در بسیاری از آنها آشکار است.

نظام حسی: حواس ‌پرتی، دشواری در تمرکز، اختلال حافظه، گیجی و گاه اختلال در تفکر انتزاعی (به ‌ویژه در سالمندان) شایع است.

وضعیت ظاهری: غمگینی، گریه بی‌ دلیل، از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، بی‌ حالی و خستگی، بی‌ قراری، زودرنجی، مشکلات خواب (شامل دشواری در خوابیدن، خواب زیاد و ناراحت) زیاد مشاهده میشود.

کندی یا برعکس تحریک ‌پذیری روانی حرکتی و بی‌ توجهی به ظاهر شخصی بسیار شایع است. تکلم خودانگیخته کم یا به کلی غایب است. مکثهای طولانی در کلام، استفاده از واژگان تک ‌سیلابی و صدای آهسته و یکنواخت از ویژگیهای گفتاری معمول است.



ملاکهای DSM-IV-TR در مورد افسردگی اساسی

الف) حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دورهٔ دو هفته ‌ای وجود داشته باشد و نشانهٔ تغییری در کارکرد قبلی باشد؛ حداقل یکی از علایم یا خلق افسرده باشد، یا بی علاقگی و بی ‌لذتی.

نکته: علایمی را که به وضوح از بیماری طبی عمومی ناشی شده ‌است و نیز هذیانها و توهمهای ناهماهنگ با خلق را منظور نکنید.

خلق افسرده دراکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش (مثلاً احساس کند غمگین است، یا احساس پوچی کند)، چه طبق مشاهدهٔ دیگران (مثلاً بگویند گریان به نظر میرسد).

نکته: در اطفال و نوجوانان میتواند به صورت خلق تحریک پذیر (irritable) باشد.

کاهش واضح علاقه‌ مندی یا لذت بردن از همه یا تقریباً همهٔ فعالیتها، اکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها (چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش، چه بنا بر مشاهدات دیگران).

کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه (رژیم) خاصی برای لاغری، یا افزایش وزن (مثلاً تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه)، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً همهٔ روزها.

نکته: در کودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار را باید در نظر گرفت.

کم خوابی یا پر خوابی به‌ طور تقریباً هر روزه.

سرآسیمگی یا کندی روانی-حرکتی در تقریباً همه روزها (برای دیگران مشهود باشد، نه اینکه فقط خود بیمار احساس ذهنی بی ‌قراری یا کند شدن را گزارش کند).

احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً همه روزها.

احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نا متناسب (که حتی ممکن است هذیانی باشد) تقریباً هر روز (صرف ملامت نفس یا احساس گناه به خاطر بیمار بودن کافی نیست).

کاهش قدرت تفکر یا تمرکز، یا احساس بلاتصمیمی، تقریباً هر روز (چه طبق گزارش بیمار از احساس ذهنی خود، چه بنا بر مشاهده دیگران).

افکار عودکننده دربارهٔ مرگ (نه فقط ترس از مردن)، فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشه ‌ای معین برای انجام خودکشی.

ب) علایم مذکور واجد ملاکهای دوره مشترک نباشد.

پ) علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد یا کارکردهای او را در حوزه های اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزه های مهم زندگی مختل کرده باشد.

ت) علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده (مثلاً ماده‌ ای که مورد سوء مصرف قرار میگیرد، یا دارو) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل کم‌ کاری تیرویید) نداشته باشد.

ث) داغدیدگی، توجیه بهتری برای علایم نباشد، یعنی به دنبال از دست رفتن فرد محبوب، علایم بیش از دو ماه طول کشیده باشد، یا مختل شدن واضح کارکردها، اشتغال ذهنی شدید با احساس بی ارزشی، فکر خودکشی، علایم روان‌پریشی، یا کندی روانی- حرکتی به شکل مشخص وجود داشته باشد.



نشانه‌ های افسرده خویی

وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.

در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانه ‌های زیر وجود دارد:

• کم اشتهایی یا پِر اشتهایی.

• بی خوابی یا کم خوابی.

• کمبود نیرو یا احساس خستگی

• عزت نفس پایین

• تمرکز کم یا اشکال در تصمیم ‌گیری

• احساس درماندگی

• سردرد،

• گرفتگی عضلات یا مشکلات گوارشی

طی این دوره دو ساله آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانه‌ های موجود در ملاکهای بند یک و دو هست.

در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته.

هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاکهای تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشته‌ است.

این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمیشود.

نشانه‌ ها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینه‌ های مهم کارکرد باعث میشوند.



خصوصیات مرتبط با سن

افسردگی در سنین مختلف ممکن است خصوصیات متفاوتی داشته باشد. در دوران پیش از بلوغ شکایات جسمی، توهمات شنوائی (شنیدن صداهای نا موجود)، اضطراب و انواع فوبیا بیشتر دیده میشود. در نوجوانی سوء مصرف مواد، رفتارهای ضد اجتماعی، مسائل مربوط به مدرسه (فرار از مدرسه، مشکلات تحصیلی) و عدم رعایت بهداشت و در سالمندی آلزایمر (فراموشی)، حواس ‌پرتی و نقصهای شناختی (مانند اختلالات حافظه و گیجی) بیشتر مشاهده میشود.



خصوصیات پیوسته

ناراحتیهای جسمانی نیز در بیماران بیشتر دیده میشود و ممکن است افسردگی را بپوشاند و بسیاری اوقات علل روانی دارد. سردرد، اختلالات گوارشی، یبوست، شکایات قلبی و ادراری، تناسلی از جمله آنها هستند.



درمان:

درمانهای ضدافسردگی را میتوان به دو دسته کلی دارویی و غیر دارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمانها در مطالعات فراوانی مشاهده شده‌ است.

در زمینه پیشگیری از این بیماری نیز پژوهشها نشان میدهند که مصرف ماهی تازه همراه با خرما در برخی از وعده های غذایی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش میدهد. اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در ماهی، ساختار غشای مغز و میزان دوپامین و سروتونین را تغییر میدهند. دوپامین و سروتونین از مهمترین انتقال دهنده‌ های عصبی محسوب میشوند که نقش مهمی در کنترل افسردگی ایفا میکنند. علاوه بر این، پروتئین، ویتامین و مواد معدنی موجود در ماهی نیز در برابر افسردگی اثر محافظتی دارند. اسیدهای چرب امگا ۳ از زوال شناختی جلوگیری میکند و برای سلامت مغز نیز مفید است.

در موارد شدید استفاده از داروهای ضد افسردگی بهترین گزینه بوده ‌است. این داروها در دهه ‌های اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراوانی داشته ‌اند اما با مصرف بلند مدت آنها شاهد عوارض متعدد جانبی منفی خواهیم بود، لازم است ذکر شود دارو درمانی حتماً باید به موازات روان درمانی باشد. در غیر این صورت فرایند درمان به درستی طی نخواهد شد و محوریت روانشناس در درمان اختلال افسردگی اساسی در پژوهشهای متعدد به اثبات رسیده ‌است، کاردرمانی و روان درمانی‌های شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی مؤثر هستند. در موارد خفیف ‌تری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشده ‌است، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که میتوانید به همان اندازه که میتوانید، ورزش معتدل (ملایم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعی، یا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان و خانواده، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی متعادل و کم‌ چرب، مثبت ‌اندیشی، تماشای فیلمهای خنده‌ دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که میتواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما به ‌وجود بیاورد.

آرون‌ تی ‌بک به انگلیسی (Temkin Beck): مفهوم «سه ‌گانگان شناختی» را برای افکار خودکار مطرح کرده‌ است. او بر این باور است که افسرده‌ ها از افکار خودکارمنفی دربارهٔ خود، جهان (مثلاً افراد خاصی یا به ‌طور کلی همهٔ مردم) و آینده استفاده میکنند. افکار خودکار فرد افسرده شامل عقاید و الگوهای شناختی است که میتواند در اثر عوامل زیستی (مثلاً نقص در عملکرد هورمونها) شکل گرفته باشد یا در دوران کودکی به ‌صورت مشاهدهٔ رفتار والدین، معلمان و دیگران در قالب «طرح ‌واره‌ های شناختی» آموخته شده باشد. چنین طرحواره هایی در آنها الگوی درماندگی را در هیجان ‌رفتار نشان میدهند. طرح واره های شناختی افکار افراد افسرده، دستِکم دارای سه خطای اساسی است. اول آنکه در پس هر شکستی، مردم از خود می‌پرسند: «آیا علت این شکست همیشگی است یا موقتی؟» در این زمان، فرد افسرده فکر میکند که علت شکست همیشگی است و احتمال میدهد که در آینده هم تکرار شود یعنی که علت شکست خود را پایدار میداند. به همین دلیل بدبینی و درماندگی او نیز ادامه مییابد و به شرایط و موقعیتهای دیگر «تعمیم» داده میشود. اما اگر چنین کسی، فکر کند که علت این شکست مثلاً خواب بد دیشب بوده ‌است، در این صورت برای شکست خود از علتی ناپایدار استفاده کرده ‌است و بر همین اساس الگوهای درماندگی پایدار به بدبینی و درماندگیهای همیشگی می انجامد درحالیکه الگوهای ناپایدار گذرا هستند. بر همین اساس، «جودیت بِک» (به انگلیسی: [S. Beck]) نیز بر این باور است که انسآنها به دو دلیل اصلی دچار افکار خودکار منفی یا برداشتهای غیر واقعی از موفقیت یا شکست خود میشوند: «اول آنکه آنها موقعیت خود، جهان پیرامون و آینده را با توجه به شرایط کنونی به درستی ارزیابی نمیکنند، بنابراین آنها باید ابتدا برای یافتن مشکل و مسئله ای که وجود دارد، «خودسنجی» کنند تا موقعیت کنونی را به درستی ارزیابی نمایند و دوم آنکه آنها نیازمند برنامه ای تقویت شده برای خود هستند.»

بتازگی مطالعات محققان دانشگاه استنفورد نشان داد که داروهای رایج درمان دیابت نوع ۲ که برای افزایش حساسیت بدن به انسولین مورد استفاده قرار میگیرند، قادر به درمان افسردگی مزمن هستند. دیابت به دلیل مقاومت بدن نسبت به انسولین به وجود می آید و تحقیقات نشان میدهد که این عامل نقش مهمی در بروز افسردگی دارد؛ به همین دلیل است که افسردگی یکی از عوارض دیابت به ‌شمار می آید.



انواع افسردگی:

اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که با کوتاه ‌شدن روزها در فصل پائیز و زمستان سر رسیده و در بهار و تابستان از بین می‌رود.

افسردگی عمده یا ماژور، شایعترین نوع افسردگی میباشد که خود را با عوارضی چون کمبود انرژی، تحریک پذیری، عدم تمرکز، تغییر عادات خواب و تغذیه نشان میدهد.

افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی که به فاصله کوتاهی پس از زایمان و بیشتر در زنهایی که از ناراحتیهای روانی پیشین رنج می‌برده اند، ظاهر میشود.

افسردگی دو قطبی نیز یکی از شابعترین انواع افسردگی است. از این نوع افسردگی در گذشته بنام شیدایی یاد میشد و فردی که به این بیماری دچار است، دارای علائمی مانند انرژی و هیجان زیاد، هجوم افکار منفی و واکنشهای هیجانی، ضعف در قضاوت و تصمیم گیری خواهد بود.

افسردگی سایکوتیک نیز نوعی از افسردگی اساسی است که باعث بروز هذیان و توهم در بیمار میشود. در این نوع افسردگی، بیمار دائماً در حال شنیدن صداهای ناامید کننده در سر خود است و احساس دائمی گناه با او همراه خواهد بود. همچنین علائم کاتاتونیک (حالتی از بهت و عدم واکنش) نیز در برخی از بیماران بروز میکند.

دیستایمیا یا اختلال افسردگی مداوم نوعی افسردگی بلند مدت است که شدت آن کمتر از افسردگی ماژور است. این نوع افسردگی دارای علائمی چون احساس غم، عدم تمرکز و خستگی است.

افسردگی آتیپیک یا غیر معمول نیز با علائمی مانند سنگینی دست و پا و سنگینی سر بروز میکند و فعالیتهای روزانه فرد را مختل میکند. در این بیماری فرد تمایل بیشتری به خواب دارد.

👁️ بازدید: 425🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (0)

    به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید

    یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را می‌دهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.

    Your Ad Banner

    logo-samandehi

    دانلود اپلیکیشن اندروید

    درباره ما . راهنما . اطلاعیه‌ها . آپدیت‌ها . قوانین . ارتباط با ما

    کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ می‌باشد.