
پس از چاپ اول این کتاب، تماسهای بیشماری داشتیم. از سوی افرادی که با خواندن این کتاب، متحول شده و برای عرض تشکر تماس میگرفتند، فردی که پس از خواندن این کتاب متحول شد و ده ها میلیون تومان را به بیت المال برگرداند، تا جوانی که کارهای زشت گذشته اش را ترک کرد و با پدر و مادرش آشتی نمود. اما کسانی هم بودند که انتقاداتی نسبت به موضوعات مطرح شده در این کتاب داشتند. در این زمینه، یکی از علما که در زمینۀ معاد، مطالعات وسیعی داشتند، این کتاب را در میان اهالی مسجد خودشان توزیع کردند و هر شب یک بخش کتاب را به جای سخنرانی قرائت کردند. سپس برای جوانان، جلسات پرسش و پاسخ برقرار نمودند. ما نیز این سؤاالت مردمی را در جلسات ایشان مطرح کرده و پاسخ ایشان و یا برخی دیگر از علما را در این قسمت مکتوب نمودیم. امیدواریم راه گشا باشد.
سؤال ۱: آیا ممکن است کسی به خاطر یک تهمت، مجبور شود یک حسینیه یا خیرات فراوانی که برایش بسیار زحمت کشیده را از دست بدهد؟
همان طور که در متن کتاب آمده، حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است. برخی تهمتها با آبروی یک انسان بازی میکند و نتیجه زحمات چند سالۀ انسان را یکباره نابود میکند. به قول برخیها، زخم شمشیر خوب میشود اما زخم زبان ... در کتب اخلاقی، مانند معراج السعاده و سیاحت غرب و... اشاره شده که برخی افراد، به خاطر یک قضاوت نابجا و یا یک تهمت، عذابهای برزخی فراوانی را متحمل شدند. این عذابها به خاطر عظمت گناهی است که مرتکب شده اند. وقتی از راوی این کتاب سؤال شد، ایشان گفتند که تهمت این شخص با آبروی من بازی کرد و نگاه برخی افراد و اهالی مسجد را به من تغییر داد. برای همین است که به جبران این گناه بزرگ، چنین خسارتی را متحمل میشود.
سؤال ۲: آیا ممکن است انسانی در مدت سه دقیقه، این همه مطالب مختلف مشاهده کرده باشد؟
فکر میکنم در کتاب هم اشاره شده که وقتی روح از بدن خارج میشود، دیگر بحث زمان و مکان مطرح نیست. چه یک ثانیه و چه ده هزار سال! یادم هست خاطرات تجربه نزدیک به مرگ یک خانم را میخواندم که بسیار ماجرای طولانی و زیبایی داشت و جالب اینکه کمتر از ده ثانیه قلب او متوقف شده بود! شاید یکی از دلایلی که در سوره معارج، در مورد روز قیامت گفته میشود که معادل پنجاه هزار سال این دنیاست به همین دلیل است. زمان در آن سوی هستی با آنچه ما احساس می کنیم کاملا متفاوت است. این را برخی از افراد در خواب و رویا متوجه میشوند.
سؤال ۳: چطور است بیشتر افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند، فقط از عشق و پاکی و نور الهی حرف میزنند، اما ایشان از بررسی اعمال میگوید؟
تفاوتی که ایشان با تمام کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند، در بررسی اعمال است. ایشان از دالان نور و... خبری ندارد. ایشان میگوید که قرار به بازگشت من نبوده. برای همین است که حسابرسی اعمال را احتمالا مشاهده کردم. شاید هم خدا میخواسته توسط ایشان تلنگری به ما بزند. اما تشابهی که در میان تمام این افراد است، این بوده که بعد از بازگشت، فوق العاده انسانهای با محبتی شده و در راه رضای خداوند، خالصانه عمل میکنند. این عشق الهی در کارهای تمام این افراد دیده میشود.
نگارندۀ کتاب میگفت: چند روز در محل کار ایشان حضور داشتم. هرکسی هر کاری داشت به ایشان مراجعه میکرد و او در راه انداختن کار مراجعین، خیلی تلاش میکرد. سربازها و کارکنان اداره، خالصانه او را دوست دارند، چون او هم خالصانه برای همه فعالیت میکند. وقتی از او در مورد علت این همه تلاش سؤال کردم گفت: ما یک فرصت کوتاه داریم تا برای رضای خدا به بندگانش خدمت کنیم.
شبیه این جمله را در خاطرات بیشتر تجربه کنندگان مرگ شنیده ایم. آنها انسانهایی میشوند که عشق به کار برای رضای خدا در تمام افعال آنها دیده میشود. البته در خاطرات ایشان هم هست که وقتی کاری عاشقانه و خالصانه برای خدا باشد ارزشمند است. وگرنه... مانند ماجرای نجات یک انسان. کاری که نیت غیر خدایی پیدا کند ارزش خود را از دست میدهد.
سؤال ۴: در موضوع ارتباط با نامحرم، ایشان خیلی سخت گیرانه صحبت میکند. آیا شرایط جامعه را نمیبیند؟ آیا کشورهای غربی را نمیبینند؟ مگر میشود انسان هیچگونه ارتباطی نداشته باشد؟
سؤال خوبی است. اینکه یک گناه در جامعه رواج فراوانی داشته باشد، دلیل بر این نمی شود که دیگر گناه بودنش کم شده! بدی پوشش و آزادی ارتباط با نامحرم، از گناهانی است که عواقب سنگینی در زندگی روزمره دارد. اصلا بحث نافرمانی دستور خدا را کنار بگذارید، اگر کسی میخواهد آرامش روحی در زندگی داشته باشد باید به این موضوع اهمیت بدهد.
تمام مطالبی که در این موضوع در کتاب به آنها اشاره شده، در روایات و آیات به آن تأکید شده. از طرفی شما به تاریخ کشف حجاب و برهنگی در کشور خودمان و کشورهای غربی نگاه کنید. تا شصت هفتاد سال پیش، بیشتر مادران و مادر بزرگهای ما، با پوشیه و روبند بودند. فیلمهایی که از اوایل دوره پهلوی نمایش داده میشود، به همین موضوع اشاره دارد. آنقدر بحث حجاب در خانواده ها محکم بود که پهلوی اول با زور اسلحه نیز نتوانست حجاب را بردارد. آیا مادر بزرگهای ما با آن همه سختی در زندگی، دوست نداشتند راحت و آزاد باشند؟ یا آنها به مسائل مهمی دقت میکردند که ما فراموش کرده ایم!
در غرب نیز همین وضعیت بود. بیشتر فیلمهایی که مربوط به صد سال پیش است، زنان را با لباس بلند، آستین پوشیده و کاله نشان میدهد. تمام تصاویر و مجسمه های حضرت مریم در کلیساهای قدیمی، ایشان را با پوشش و حتی چادر نشان میدهد! اما از زمانی که نظریه فروید اجرایی شد و برهنگی فرهنگی رواج یافت، جامعه غربی با مشکل تشکیل خانواده و عدم اعتماد روبرو شد. این مشکل در دهه های اخیر به ایران نیز سرایت کرد. آمار بالای طلاق و طلاق عاطفی حکایت از همین موضوع است.
مطلبی که راوی کتاب می گوید کاملا صحیح و قابل امتحان است. اگر انسان، از ابتدا سعی کند که چشم و ارتباط خود را با نامحرم حفظ کند، به یقین زندگی و همسر پاکی خواهد یافت و برعکس. این مطلب را از آیه ۲۴سوره نور نیز میتوان دریافت.
جالب است که شخصی بعد از مطالعۀ این کتاب به من گفت: من این قسمت از سخنان ایشان را امتحان کردم. در محل کار، بنده هر روز با خانمهای همکار بگو بخند و شوخی داشتم. از طرفی بیشتر مواقع با همسرم در خانه مشکل داشتم. بیشتر شبها جدای از هم می خوابیدیم و خیلی از این موضوع ناراحت بودم. اما مدتی است که تصمیم به امتحان این موضوع گرفتم. اتاق کارم را عوض کردم و کمتر با زنان همکار حرف میزنم. نگاهم را در کوچه و خیابان، بیش از قبل کنترل میکنم، حتی در فضای مجازی نگاهم را کنترل میکنم. در این مدت دقت کردم، برخورد همسرم با من فوق العاده بهتر شده. از زندگی خودم خیلی لذت میبرم.
سؤال ۵: آیا بهتر نبود نام کتاب سه دقیقه در برزخ باشد؟
بله، شاید هم مناسب بود، حضرت آیت الله مصباح یزدی نیز وقتی کتاب را مشاهده کردند، گفتند شاید بهتر بود نام کتاب سه دقیقه در برزخ باشد. اما بسیاری از تجربه کنندگان مرگ موقت، شرایطی از برزخ را مشاهده میکنند. اما همان طور که راوی محترم توضیح دادند، ایشان به بررسی اعمال مشغول شدند که مربوط به قیامت است. در برزخ اینگونه به اعمال ما پرداخته نمی شود. ولی روایاتی هم داریم که شروع قیامت را از مرگ انسان میدانند.
البته تمام اینها، چه برزخ و چه قیامت، برای ما تلنگری است که به فکر باشیم. شاید به جرئت بتوان گفت که تمام مشکلات امروز ما در نتیجه فراموش کردن روز قیامت است. اگر بدانیم که در آن روز، ذره ای کار خوب و بد، به انسان باز میگردد، به یقین بیشتر در اعمال خودمان دقت میکنیم. دوست عزیزی از قم مراجعه کرد و تعدادی از این کتاب را برای شاگردانش گرفت. ایشان میگفت: من مدتها بود از خدا میخواستم راه را به من نشان دهد که در چه موضوعی وقت بگذارم و کار فرهنگی و اعتقادی کنم، تا اینکه یک شب در عالم رویا وجود نازنین حضرت معصومه را دیدم که به من فرمودند: بسیاری از مشکلات به خاطر این است که مردم، مرگ و قیامت را فراموش کرده اند. در این زمینه کار کنید.
سؤال ۶: آیا میشود حضرت عزرائیل کسی را قبض روح نماید و او بار دیگر به دنیا برگردد؟ مگر نداریم که هیچ تغییری در زمان مرگ وجود ندارد؟
بله، مرگ حتمی هیچ انسانی به تأخیر نمی افتد. این در علم ازلی خدا ثبت است. اما اگر قرار باشد که روح از بدن کسی خارج شده و دوباره بازگردد، خداوند از این موضوع نیز با خبر است. تمام تجربیات نزدیک به مرگ، با جدا شدن روح از جسم همراه است. حالا این جدا شدن روح، توسط ملائکه یا حضرت عزرائیل صورت میگیرد. اما اینکه به طور مشخص نام حضرت عزرائیل برده میشود، باید گفت که ما در مورد شخص حضرت رسول اکرم روایت داریم که دوبار مرگ ایشان به تعویق افتاد، دوبار حضرت عزرائیل به درب منزل ایشان مراجعه و به خاطر حضرت زهرا بازگشتند.
بار سوم پیامبر فرمودند که دخترم، ایشان برادرم عزراییل هستند، تا کنون از هیچ کس اجازه نگرفته، بگو داخل شوند. یعنی مقام حضرت صدیقه باعث تأخیر در قبض روح پیامبر شد. در این کتاب هم اشاره میکند که با التماس از حضرت زهرا میخواهد که برگردد و به او فرصت میدهند. از طرفی باید گفت که برخی اعمال، مرگ انسان را به تأخیر می اندازد. ما در روایات داریم که صله رحم و دعای والدین، مرگ را به تأخیر می اندازد و عاق والدین و قطع رحم، باعث میشود مرگ زودتر رخ دهد.
سؤال ۷: آیا انسان میتواند در جریان تجربه ای نزدیک به مرگ، حوادث و اتفاقات آینده را مشاهده نماید؟
بله، این ماجرا چیز عجیبی نیست. بنده ده ها شهید را میشناسم که قبل از شهادت، تاریخ و ساعت دقیق شهادت خود یا اطرافیان را بیان میکردند. با اینکه تجربه نزدیک به مرگ نداشتند. بنده دوستی داشته و دارم که بسیاری از اتفاقات آینده را در خواب می بیند. او به توصیه شهید نیری عمل کرد.
شهید نیری در نامه ای که در کتاب عارفانه چاپ شده میگوید: اگر چند روز گناه نکنید، شگفتیها را در خواب میبینید. و اگر به چهل روز برسد در بیداری خواهید دید. که البته برای چهل روز، روایت معتبر داریم. در تجربه های نزدیک به مرگ که در کشور ما رخ داده، افراد تجربه کننده بسیاری از اتفاقات آینده را مشاهده کرده اند. کتاب آنسوی مرگ و بازگشت به چند مورد آن پرداخته است.
سؤال ۸: آیا میتوان در این تجربه ها، حسابرسی اعمال را دید؟
خداوند برای آگاهی بشر از آنچه در سرای دیگر اتفاق می افتد، ابتدا پیامبر خود را در شب معراج به آسمانها برد و به او نشان داد که بهشت و جهنم و حسابرسی اعمال چگونه است. برخی از انسانهای دیگر توانستند با تجربه ای نزدیک به مرگ و یا... مشاهدات خود را برای دیگران مکتوب نمایند. کتاب سیاحت غرب چنین حکایتی دارد. همچنین در خاطرات برخی از بزرگان، نظیر علامه طباطبایی آمده که چنین وضعیتی برای آنها پیش آمده.
یکی از علما از قول استادش میگفت: یکبار ماجرای تجربه نزدیک به مرگ برایم پیش آمد. من از پل صراط گذشتم و قبل از ورود به بهشت در مقابل ملائک قرار گرفتم. آنها گفتند: برای خداوند چه آوردی؟ گفتم: من این همه نماز خواندم. گفتند: تو به راحتی از صراط گذر کردی. این نتیجه نمازهایت بود. گفتم: من این همه روزه گرفتم. گفتند: در عبور از صراط اثری از عذاب جهنم به تو نرسید. این نتیجه روزه ها بود. خلاصه هر چه که از اعمال خود گفتم، آنها جواب دادند که نتیجه اش را یا در دنیا و یا اینجا گرفته ای. برای خداوند چه آوردی؟ گریه ام گرفت. هیچ چیزی برای ارائه نداشتم. مانده بودم که چه کنم. بسیاری از اعمال من، خالصانه برای خدا نبود. برای همین در کتاب اعمالم اثری از آنها دیده نمیشد. اما اشتباهات و گناهان من مانده بود.یکباره با صدای بلند گفتم: درسته من هیچ کاری نکردم. اما آیا ولایت اهلبیت: را قبول نکردم؟ من بنده خالص خداوند، حسین را دوست نداشتم؟ من امام رضا را دوست نداشتم؟ من برای مصیبتهای حضرت زهرا گریه نکردم؟ ملائکه در برابر من سکوت کردند و گفتند: این را از شما قبول میکنیم. یک رشته نور در اعمال شما وجود دارد که همان ولایت اهل بیت: است. این را قبول میکنیم.
سؤال ۹: ما شنیده ایم که بهشت و نعمتهای بهشت برای روز قیامت است. آیا ممکن است کسی در تجربه ای اینگونه بهشت را دیده باشد؟
بسیاری از کسانی که در تجربه خود، بهشت را مشاهده کرده اند، بهشت برزخی را دیده اند. مکانی که همین حالا وجود داشته و مومنین حاضر در برزخ، از آن استفاده میکنند. اما مشاهده بهشت نیز امر عجیبی نیست. پیامبر خدا در معراج خود، بهشت را دیده و بسیاری از بزرگان ما که توانایی معنوی فوق العاده داشته اند، در ملکوت سیر کرده و بهشت را دیده اند.
در خاطرات علامه طباطبایی، میرزا جواد آقای تهرانی و... به این دست خاطرات برخورد میکنیم. شهید حمید کرمانشاهی در نوار خاطراتی که قبل از شهادت از ایشان ضبط شده، به این موضوع اشاره دارد که در تجربه ای اینگونه، بهشت الهی را دیده است و تعداد زیادی از رفقایش را نام میبرد که همراه با او وارد بهشت شده اند. او حتی از کسانی که بعدها راهی بهشت میشوند نام میبرد.
سؤال۱۰: آیا مطالب ایشان، القای سختی برزخ و ناامیدی نیست؟
اینگونه نیست. ما در مفاهیم دینی داریم که خداوند در جای خود مهربانترین مهربانان است، حتی بیان میشود که محبت مادر به فرزند، ذره ای از محبتی است که خداوند به بندگانش دارد. لذا خداوند باب توبه را برای بندگانش باز نمود تا رحمت خویش را نشان دهد. اما در جای دیگر، خداوند شدیدترین مجازات کنندگان است. این با عدل خداوند هم سازگار است. در روایات هم به این موضوع تأکید شده که مثال در موضوع حق الناس، خداوند بسیار سختگیر است.
از راوی کتاب شنیدم که گفت: برخی از مواردی که ما، ناخواسته به بیت المال صدمه زدیم و یا حق الناسی که نمی دانیم مربوط به چه کسی است را میشود با رد مظالم برطرف کرد. بعد ایشان گفت: وای به حال آنکه دانسته به دیگران لطمه می زند. مثال میداند این خانه یا ماشین که میخواهد بفروشد، عیب و ایراد دارد اما به خریدار حرفی نمیزند. اینها خیلی گرفتار میشوند. اما ایشان فقط از سختگیری و عذاب صحبت نمیکند. بارها از رحمت خداوند حرف زده اند. از اینکه توبه باعث میشود اثری از گناه در کتاب اعمال نماند. یا برخی کارهای خوب که باعث نابودی گناهان میشوند.
سؤال ۱۱: ما بارها واژۀ نامه اعمال را شنیده ایم، اما ایشان از کتاب اعمال صحبت میکند. چگونه است؟
این هم برای ما جالب بود. از کودکی بارها عبارت “نامه اعمال «را شنیده ایم. اما وقتی به کلام خداوند مراجعه میکنیم، فقط عبارت کتاب اعمال را مشاهده میکنیم. البته نامه هم میتواند مثل کتاب چندین صفحه باشد.
سؤال۱۲: چطور میشود به تجربه های نزدیک به مرگ اعتماد کرد؟ آیا علم، این تجربه ها را قبول میکند؟
مطالب علمی، بحثهایی هستند که قابل تجربه و امتحان می باشند. مثلا میگویند آب در ۱۰۰ درجه بخار میشود. همه میتوانند امتحان کنند. اما این تجربه های نزدیک به مرگ قابل امتحان نیست. کلام اینگونه افراد را وقتی میتوان قبول کرد که با آنچه در دین گفته مطابقت دهیم. اگر منافاتی نداشت میتوان آنها را پذیرفت. مثال در بیشتر تجربه ها از عشق به نور مقدس و ذات الهی صحبت میشود. این که دوست داشتند با آن نور مقدس یکی شوند. خداوند متعال در قرآن میفرمایند که من از روح خودم در انسان دمیدم.
یکی از تجربه کنندگان میگوید: من معنای این آیه را در آنجا فهمیدم. از طرفی افرادی که بازگشته اند عاشقانه در راه خدا خدمت و عبادت میکنند. ما نیز در دین خودمان داریم که بهترین بندگی را کسی انجام میدهد که نه از ترس جهنم باشد و نه از شوق بهشت، بلکه خالصانه و عاشقانه، بندگی خدا را انجام دهد. در کل باید با تیزبینی به کلام اینگونه افراد دقت نمود، چرا که برخی میتوانند خود را به دروغ، جزو تجربه کنندگان معرفی کرده و آنچه میخواهند بیان دارند.
سؤال ۱۳: من با هیچ کجای این کتاب مشکلی ندارم. همه را قبول دارم و چندبار خوانده ام، اما در مورد ولایت فقیه که ساختۀ جمهوری اسلامی است بحث دارم. اگر این موضوع هم بوده، چرا در کتاب آورده شده و این کتاب خوب، جنبه سیاسی پیدا کرده؟
باید گفت ولایت فقیه ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی نیست. این یک بحث فقهی ریشه دار و تاریخی است که از آغاز زمان غیبت مطرح بوده، ما شاهد هستیم سالها قبل از انقلاب، وقتی آیت الله بروجردی مشغول ساخت مسجد اعظم قم بودند، در مشکلی که با صاحب برخی مقبره ها ایجاد شد، دستور تخریب مقبره ها را داده و در مقابل اعتراض برخی علما گفتند: من از حکم ولایت فقیه استفاده کردم و همه ساکت شدند. قبل از آن هم نمونه های تاریخی زیادی از بحث ولایت فقیه مطرح بوده، اما نکته مهم این است که این مسئله فقهی تا زمانی که حکومت اسلامی ایجاد نشود، قابلیت اجرایی ندارد.
همه شاهد بودیم که در طی چهاردهه حضور ولی فقیه در رأس امور، مردم و سران کشور ما در آن موضوعات که به کلام ولی فقیه گوش دادند، پیروز ماجرا بودند و هرجا گوش نکردند، ضرر کردیم. این حرف ما نیست، بنی صدر، اولین رییس جمهور ایران که عامل منافقین بود و از ایران فرار کرد، میگوید: اگر امروز (امام) خمینی زنده بود، (امام) خامنه ای را تمجید و تحسین میکرد. به این خاطر که به خوبی نظام ایران را در طی این سالها (با تمام مشکلات و دشمنیها) حفظ کرده است.
بسیاری از دشمنان قسم خورده نظام نیز شبیه این عبارات را تکرار کرده اند. البته باید واقع نگر بود. مسائل و مشکلات در کشور ما بسیار است، اما آنجا که به رهبری نظام مربوط میشود، مانند مسائل نظامی و امنیتی، ایران در اوج قدرت منطقه ای قرار دارد، اما وقتی با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم، باید قبول کنیم که به انتخاب مردم و دولتهایی که در کشور در رأس قدرت قرار میگیرند مربوط میشود.
ولایت فقیه کمترین دخالت را در امور اجرایی انجام میدهد تا کسی نگوید که دست مسئولین اجرایی بسته است و رهبر همه کاره است. فقط آنجا که مسئولین، از خط و مسیر صحیح منحرف میشوند، ولایت فقیه به آنها تذکر میدهد. اگر گوش نکنند در مجامع عمومی و.... اما رهبر انقلاب، معمولا مانع کار مسئولین اجرایی نمی شوند مانند ماجرای برجام. حالا اگر آنها گوش ندهند دیگر قضاوت با مردم است... به قول حضرت امام، ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست. ما در کشورهای اسلامی که ولایت فقیه ندارند، مشاهده میکنیم که چه اوضاع آشفته ای برقرار است. استکبار در این کشورها جولان میدهد و ...
خلاصه اینکه سکان امنیت و اقتدار کشور ما همین موضوع ولایت فقیه است... و خدا رحمت کند شهید ابراهیم هادی را، نگارنده کتاب سلام بر ابراهیم میگفت: روز عاشورای سال ۱۳۸۸ در عالم رویا دیدم که یک منبری برپا شده و تمام دوستان حضوردارند. روی منبر شهید هادی نشسته و مردم را موعظه میکرد. من میخواستم از احوالات مرجعی که در آن ایام از دنیا رفته بود بدانم. ابراهیم با صدای بلند گفت: آقایان، بیش از قبل تابع ولایت فقیه باشید. اگر کوتاهی کنید عواقب سختی خواهد داشت و ثمره انقلاب و خون شهدا نابود میشود و در برزخ گرفتار خواهید شد. بعد ادامه داد: الان یکی از علمای ربانی و مراجع انقلابی را در برزخ نگه داشته اند و میگویند: چرا در فتنه سال ۱۳۷۸ سکوت کردی و از اصل ولایت فقیه حمایت نکردی؟ سکوت خواص جامعه در برخی شرایط خطرناک است. حالا تصور کنید مرجعی که جایگاه ولایت فقیه را میداند اما با آن مقابله میکند چه وضعی دارد!؟
نظرات (0)
به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید
یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را میدهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.
سایر مقالات نویسنده
جدیدترین مقالات
درباره ما . راهنما . اطلاعیهها . آپدیتها . قوانین . ارتباط با ما
کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ میباشد.