
پس از دیاکو، پسرش فرورتیش دومین پادشاه ایران جانشین او شد و مدت ۲۲ سال حکومت کرد هرچند که برخی از پژوهشگران بر این باورند که او پنجاه و سه سال حکومت کرده است (از ۶۷۸ تا ۶۲۵ قبل از میلاد) وی در دوران حکومتش، پارس را به اطاعت درآورد و به جنگ با دیگر مردم فلات ایران پرداخت. او به آشور حمله برد؛ در این حمله مادها شکست خوردند و فرورتیش نیز در میان جنگ کشته شد.
در نخستین سالهای سلطنت فرورتیش، سکاها که در ناحیهٔ بین دریای مازندران و قفقاز زندگی می کردند از طریق گذر دربند قفقاز، به سرزمین ماد وارد شدند و بخشهایی از خطهٔ ماد را به اشغال خود درآوردند.
فرَوَرتیش (فارسی باستان: فْرَوَرتی، اوستایی: فْرَوَشی، یونانی: فرااُرتِس، بابلی: پَرومَرتیش، عیلامی: پیرومَرتیش) دومین شاه ماد بود. به گفتهٔ هرودوت فرورتیش پسر دیاکو بود و قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد.
وی که به همراه دیاکو و خانواده اش به آشور تبعید شده بود، به احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری در ناحیهٔ همدان کنونی، به مرکزیت کار کشی شد. گمان میرود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کرده باشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشهٔ محلی داشته است دور کرده باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دست پرورده و دست نشاندهٔ خودشان است مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دست نشانده در ادامه سیاست هایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارس ها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشین ده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد. قیام به سرعت گسترش یافت و آشوریان قست اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها که متحد مادها در این قیام بودند و خروج آنها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان قیام ناتمام ماند.
از آن تاریخ به بعد فرورتیش توانست مهمترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات دهد و در سه ایالت بیت کاری، مادای و ساپاردا دولت واحدی تأسیس کند و پادشاهی مستقل ماد را برپا کند.
در جریان یک کشمکش داخلی در آشور، فرورتیش فرصت را برای حملهٔ دوباره به آشور مناسب دید و بدین ترتیب در سال ۶۵۳ پیش از میلاد مجدداً به آشور یورش برد ولی کشته شد. بدین ترتیب ۲۲ سال حکومت وی بر مادها پایان یافت. برخی از مورخین معتقدند علی رغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینه ساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت. پس از فرورتیش، هووخشتره جانشین او شد و مدت ۴۰ سال حکومت کرد.
در متنی از زبان داریوش بزرگ در سنگنبشتهٔ بیستون در توصیف فردی با نام فرورتیش که علیه وی قیام کرده بود، چنین آمده است: «مردی مادی به نام فرورتیش در ماد شورش کرد. او به مردم چنین گفت: من خْشَثریتَه از خاندان هووخشتره هستم.» از این متن درمی یابیم فردی به نام فرورتیش برای جلب یاری مادها خود را از بازماندگان هووخشتره می خواند و به جای نام اصلی اش فرورتیش، نام خْشَثریتَه را بر خود گذاشته است. از آنجا میتوان نتیجه گرفت نام فرورتیش نمیبایست در خاندان دیاکو رایج بوده باشد ولی نام خشثریتَه وجود داشته و نام سلطنتی و متداولی بوده است و احتمالاً هرودوت در مورد نام فرورتیش مرتکب اشتباه شده است. از آنجا که در زبان بابلی خوشهٔ -xš- اغلب به صورت -kš- ادا می شده، لذا در این زبان خشثریتَه باید به صورت کشتریتی یا کشتریتو خوانده میشده است. در سنگ نبشتههای آشوری هم ذکری از فردی به نام کشتریتی به عنوان فرمانروای کارکَشّی آمده است به همین دلایل فرورتیش غالباً با نام کشتریتی-خشثریتَه شناخته می شود و این دو یکی گرفته می شوند، هرچند برخی از پژوهشگران این هویّت را قابل تردید میدانند.
خشثریتَه واژه ای ایرانی گرفته شده از خْشَثرَه به معنی «مقتدر»، «شهریار»، «قدرت» و «قلمرو» است.
جنگ با پارس
هرودوت می گوید: «فرورتیش پس از به دست گرفتن قدرت، به حکمرانی بر مادها بسنده نکرد و به سرزمین پارس ها حمله برد و توانست آنها را شکست دهد که موجب نیرومندی بیشتر مادها شد و به او این امکان را داد تا آسیا را نیز مطیع خویش سازد؛ از این روی سرزمین های مشرق و جنوب ماد را تصرف کرد و به همهٔ ملل و اقوام، یکی پس از دیگری حمله کرد و اقوام بسیاری را فرمانبردار و همراه مادها کرد و زمینه را برای حمله به حکومت های نیرومندی از جمله سرزمین آشور و امپراطوری قدرتمند و گستردهٔ آن فراهم نمود.»
برخی از مورخان، امر انقیاد پارس ها توسط فرورتیش را نادرست می دانند و آن را به هووخشتره نسبت می دهند. با این حال فرورتیش برای جنگ با آشور ابتدا می بایست اظهار انقیاد یا حداقل اتحاد پیشوایان پارس را هم کسب کرده باشد. وی با استفاده از گرفتاریها آشور و عیلام و همچنین به یاری دسته هایی از سکاها که متحد وی شده بودند، توانست چیش پیش پسر هخامنش و سایر پیشوایان پارس را نسبت به فرمانروایی ماد به اظهار انقیاد یا اتحاد وادارد.
جنگ با آشور
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. وی که «خداوند ده» کار کشی بود، توانست با جلب یاری مامی تیارشو خداوند پیشین ده ایالت مادای و دوساننی خداوند پیشین ده ایالت ساپاردا واقع در جنوب خط زنجان قزوین کنونی که پیشوایان آن ایالات از جانب آشور بودند، در ماه نیسان (مارس - آوریل) سال ۶۷۳ پیش از میلاد، پیرامون نوروز آشوری قیامی را علیه آشور ترتیب دهد و ریاست این قیام را برعهده بگیرد.
از آنجا که این سه نفر در آن واحد وارد عمل شدند و با پادشاهی سکاها و منّا متحد بودند، قیام به سرعت گسترش یافت و از مرز سه ایالت اولیه هم گذشت، به طوری که در اویل ماه ایار (آوریل - مه) لشکریان فرورتیش توانستند به ایالت مجاور کیشه سو برسند و دژ اصلی آن ایالت را که به همان نام «کیشه سو» معروف بود، محاصره کنند. در این رویداد، کیمری ها و افراد مامی تیارشو هم متحد فرورتیش بودند.
امر محاصرهٔ قلعه ها و دژها همچنان ادامه داشت و دژهای دیگری به نام های کاربیتو، دژ دیگری که نامش معلوم نیست، دژ سو در ناحیهٔ زنجان کنونی و دژ خارخاریان در ایالت خارخار در ناحیهٔ غرب همدان کنونی و مرز عیلام به محاصرهٔ فرورتیش و متحدانش درآمد. قیام کنندگان به درهٔ دیاله رسیدند و فرورتیش آخرین گردنه های منتهی به جلگهٔ میان رودان را هم مورد تهدید قرار داده بود و آشور تمام سرزمین ماد به جز زاموآ و پارسوآ را از دست داد.
محاصرهٔ این دژها از جانب مادها بسیار مهم است چرا که علاوه بر این که نمایان گر یک روش جنگی جدید مادها است، از تحول و انقلابی بزرگ در زمینهٔ استراتژی و فنون جنگی مادها حکایت می کند و بی شک مادها در طی سالیان جنگ های پیوسته با آشوری ها، این تجربیات را آموخته بودند.
از اوایل سال ۶۷۲ پیش از میلاد آشوریان کوشیدند تا با فرورتیش مذاکره کنند و بدین ترتیب چندین پیک را به نزد رهبر قیام کنندگان فرستادند. آن ها همچنین با سکاها که اتحاد بعضی از طوایف آن ها با فرورتیش موجب تهدید قلمرو آشور شده بود، وارد مذاکره شدند. پارتاتوآ پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و اسرحدون پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.
تأسیس پادشاهی مستقل ماد
پس از خیانت پارتاتوآ به امر قیام و ناتمام ماندن آن، آشوریان توانستند ایالات کیشه سو و خارخار را حفظ کنند اما قدرت آشور در سه ایالت اولیهٔ قیام، یعنی ایالت های بیت کاری، مادای و ساپاردا برانداخته شد و از آن تاریخ به بعد در منابع تاریخی به جای ذکر نام این سه ایالت، از پادشاهی مستقل ماد یاد می شود و در منابع آشور هم نام پادشاهی ماد به عنوان یک کشور مستقل ذکر شده است.
موفقیت قیام فرورتیش و تأسیس دولت واحد توسط وی تنها میتوانسته بر اثر هواداری و پشتیبانی مردم عادی و تودهٔ قوم آزاد ماد از نهضت وی بوده باشد و نشان دهندهٔ این واقعیت است که فرورتیش و شاهان ماد به توده های وسیع مردم آزاد ماد متکی بوده اند.
پادشاهی ماد در زمان فرورتیش هنوز صورت یکپارچه ای به خود نگرفته بود و هنوز آن کشور مادی که در مرزهای خود مستقر شده باشد به طوری که منابع باستانی در نظر دارند نبوده است. تعیین وسعت پادشاهی ماد در این دوران بسیار مشکل است. مرز غربی ماد احتمالاً در مغرب خط میانه همدان بوده است. تعیین سایر مرزها دشوارتر است به عنوان مثال معلوم نیست در آن زمان دولت الیپی جزو ماد بوده یا مستقل بوده است.
حملهٔ مجدد به آشور
پیرامون سال ۶۵۲ و ۶۵۳ قبل از میلاد، امپراطوری آشور درگیر یک کشمکش داخلی و بزرگترین بحران سیاسی تاریخی خود شد. شاماشوموکین برادر آشور بانی پال پادشاه آشور علیه وی قیام کرد و توانست متحدان زیادی را از جمله بابلیان، کلدانیان، آرامیان و عیلام با خود همراه سازد. فرورتیش نیز فرصت را برای حملهٔ مجدد به آشور مناسب دید. او در اتحاد با پارس ها و کیمری ها در سال ۶۵۳ پیش از میلاد وارد جنگ با آشور شد و به شهر نینوا، پایتخت حکومت آشور حمله کرد و ظاهراً در ابتدا پیروزی های ضعیفی بدست آورده بود ولی در نبردی دیگر کشته شد.
روایت هرودوت از مرگ فرورتیش هم گویای همین مطالب است، وی می نویسد: «فرورتیش سرگرم مطیع ساختن آسیا گشت و قومی را بعد از قوم دیگر منقاد خویش ساخت، تا این که علیه آشوریان لشکر کشید و (همان) آشوریانی که در نینوا مسکن داشتند و پیش تر بر همه حکمروا بودند، تنها مانده بودند زیرا که متحدان از ایشان جدا شده بودند ولی با این حال وضعشان (از هر حیث) خوب بود. فرورتیش بعد از آن که ۲۲ سال سلطنت کرد در طی لشکرکشی علیه ایشان کشته شد و اکثر لشکریان وی نیز با او از پای درآمدند.» جورج کامرون بر این باور است هنوز شاید بتوان در میان قبرهایی که در نواحی شمال شهرزور در صخره های کوه کنده شده است، نشان قبر او را نیز یافت.
هرودوت دربارهٔ چگونگی شکست فرورتیش و مرگ او سخنی نمی گوید. برخی از مورخان می گویند فرورتیش به دست آشور بانی پال کشته شد لیکن در نوشته های آشور بانی پال هیچ مطلبی دال بر این پیروزی نیامده و از آن جا که آشوریان از کوچک ترین پیروزی های خود نیز همیشه یاد کرده اند، به همین خاطر این مطلب را نمی توان به راحتی پذیرفت. در توجیه آن می توان گفت شکست فرورتیش کار خود آشوریان نبوده بلکه می بایستی به یاری سکاها که متحد آشور بوده اند صورت گرفته باشد.
برخی از مورخین معتقدند علی رغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینه ساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت.
نظرات (0)
به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید
یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را میدهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.
سایر مقالات نویسنده
جدیدترین مقالات
درباره ما . راهنما . اطلاعیهها . آپدیتها . قوانین . ارتباط با ما
کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ میباشد.