از الماس چه میدانیم؟

الماس (وام‌ واژه از زبان عربی) دانه تبلور کربن است و جزو سنگ ‌های قیمتی به‌ شمار می آید.

الماس سخت ‌تر از هر چیز دیگری است که می ‌شناسیم. دانه‌ های تبلور کربن تشکیل نمی ‌شود مگر آنکه کربن سخت فشرده و در همان حال بسیار گرم شود. دانه‌ های تبلور کربن معمولاً در عمق زمین یافت می ‌شود. شاید جاهایی که الماس در آنها یافت شده گلوگاه آتشفشانهای خاموش باشند. اگر چنین باشد، قله این آتشفشانهای قدیمی توسط باد و آب ساییده شده ‌است.

قسمت عمدهٔ الماس ‌های درشت تا چند قرن از هندوستان به دست می ‌آمد، ولی اکنون بزرگترین معدنهای الماس در آفریقا است. الماس ‌های آفریقا در یک نوع تخته سنگ به نام «زمین آبی» یافت می ‌شود. تخته سنگ را از عمق زمین درمی آورند و خرد می ‌کنند. سپس آن را با گل و لای مخلوط می ‌کنند. الماس سخت ‌تر از آن است که ماشینهای خرد کننده به آن آسیب برسانند. گل و لای و سنگ خردشده را با آب شستشو می‌دهند تا الماس ته‌نشین شود.

الماس ‌های کوچک و ریز را در افزارهایی برای بریدن یا سوراخ کردن سنگ ‌های سخت و فلزها سوار می ‌کنند. الماس‌ های درشت را چون جواهر به کار می ‌برند. الماس را پیش از آنکه به صورت جواهر درآید تراش می ‌دهند و پرداخت می ‌کنند. تراش و پرداخت الماس در درخشندگی آن تأثیر فراوان دارد. وزن الماس را با قیراط می ‌سنجند. وزن یک سنگ یک قیراطی تا اندازه ‌ای برای یک حلقه انگشتری زیاد است؛ ولی تقریباً ۵۰۰۰ قیراط لازم است تا وزنی برابر با ۱۰۰۰ گرم به دست آید. امروزه در کوره‌ های برقی الماس مصنوعی می ‌سازند.

الماس یکی از آلوتروپهای کربن است که در فشارهای بالا پایدار است. آلوتروپ دیگر کربن گرافیت نام دارد. الماس در حالت پایدار دارای ساختار بلند روی (مکعبی) است. الماس ساختار منشوری نیز دارد که این ساختار به صورت شبه ‌پایدار در طبیعت به صورت کانی لونسدالنیتی وجود دارد.



در این مقاله از محتویاتی صحبت میکنیم که عبارتند از:

• پیرامون واژه الماس

• خواص متمایز الماس

• تولید الماس

• مراکز تجارت الماس

• انواع الماس

• ناخالصی ‌ها

• انواع ناخالصی ‌ها

• بزرگترین الماس ‌ها

• الماس ‌های خونین



پیرامون واژه الماس: ریشهٔ واژهٔ فارسی الماس، واژهٔ یونانی (ἀδάμας adamas) پنداشته شده ‌است. واژهٔ یونانی مذکور به معنی «تسخیرناپذیر» است و معنی «الماس» نیز می ‌دهد. پتار اسکوک تغییر معنایی از «تسخیرناپذیر» به «الماس» را نامحتمل می داند و معتقد است معنی «الماس» در این واژهٔ یونانی، و نیز واژهٔ فارسی الماس، از یک زبان سامی است مقایسه کنید با واژهٔ اکدی باستان (elmēšu)، به معنی یک سنگ گرانبها، احتمالاً کهربا.

خواص متمایز الماس: ساختار مکعبی الماس، الماس در بین جامدات در دمای ۲۵ درجه بالاترین رسانایی گرمایی را دارد. (هدایت گرمایی آن ۵ برابر مس است)

الماس مادهٔ نوری ایده‌ آلی است که توانایی انتقال طیف نوری فروسرخ تا فرابنفش را دارا است. شاخص بازتابش بسیار بالایی دارد. خواص نیمه‌ رسانایی قابل توجهی دارد. شکست الکتریکی آن به‌ طور متوسط ۵۰ برابر نیمه ‌رساناهای متداول است. در برابر تابش نوترونی به ‌شدت مقاوم است. سخت ‌ترین مادهٔ شناخته شده ‌است. در مجاورت هوا روانی طبیعی فوق ‌العاده ‌ای دارد (مانند تفلون) استحکام و صلبیت بسیار بالایی دارد. تنها به وسیله اکسیژن خالص می توان الماس را سوزاند .

با وجود این خواص منحصربه ‌فرد، قیمت بالای آن جلوی کاربرد گستردهٔ آن را می ‌گیرد و دانشمندان به دنبال پیدا کردن روش ‌های تازه برای سنتز آن هستند.

تولید الماس: الماس به‌ طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می ‌گیرد. اما در آزمایشگاه می ‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل ‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌ گیری بخار شیمیایی به انگلیسی (Chemical Vapor Deposition):، دقیقاً خلاف آن عمل می ‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌ های کربن به آنها اجازه می ‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل)

این دو تکنیک برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ کشف شدند. به گفته باتلر که هفده سال روی تولید الماس با استفاده از تکنیک CVD کار کرده ‌است «از آنجا که پیشگامان تولید الماس بدون فشار بالا در دهه ۱۹۵۰ با تمسخر سایرین از میدان به در شدند. تکنولوژی CVD هنوز دوران کودکی ‌اش را سپری می ‌کند.» هر دو فرایند قادرند با سرعتی خیره‌ کننده الماسهایی با کیفیت جواهر تولید کنند، اما در نهایت این فرایند CVD است که بخاطر کنترل ساده ناخالصی و اندازه محصول برای تکنولوژی‌ های الکترونیکی مناسب ‌ترین خواهد بود.

فرایند CVD با قرار دادن ذره بسیار کوچکی از الماس در خلأ آغاز می ‌شود. سپس گازهای هیدروژن و متان به محفظه خلأ جریان می ‌یابند. در ادامه پلاسمای تشکیل شده باعث شکافته شدن هیدروژن به هیدروژن اتمی می ‌شود که با متان واکنش می‌ دهد تا رادیکال متیل و اتم‌ های هیدروژن به‌ وجود آیند. رادیکال متیل نیز به ذره الماس می ‌چسبد تا الماس بزرگ شود. رشد الماس در تکنیک CVD، فرایندی خطی است، بنابراین تنها عوامل محدود کننده اندازه محصول در این روش بزرگی ذره ابتدایی و زمان قرار دادن آن در دستگاه است.

به گفته دیوید هلیر (D. Hellier)، رئیس بخش بازاریابی کمپانی ژمسیس، «فرایند HP HT نیز با ذره کوچکی از الماس آغاز می ‌شود. هر ذره الماس در محفظه ‌های رشدی به اندازه یک ماشین رختشویی، تحت دما و فشار بسیار بالا درون محلولی از گرانیت و کاتالیزوری فلزی غوطه‌ ور می ‌شود. در ادامه تحت شرایط کاملاً کنترل شده‌ ای این الماس کوچک به تقلید از فرایند طبیعی، مولکول به مولکول و لایه به لایه شروع به رشد می‌ کند.»

گر چه جنرال الکتریک در تولید الماس‌ ها به این روش پیشگام است و الماس ‌های ساخته شده با تکنیک HP HT را برای مصارف صنعتی به بازار عرضه می ‌کرد اما تا پیش از آنکه کمپانی ژمسیس با ساده‌ سازی این فرایند امکان تولید نمونه‌ هایی با کیفیت جواهر را فراهم کند، هرگز آن الماس‌ ها به عنوان سنگ ‌های قیمتی به فروش نرسیده بودند.

در واقع الماس ‌های زینتی مصنوعی بخش کوچک و در عین حال پر سودی از صنعت الماس را تشکیل می ‌دهند. این الماس ‌های رنگی که در مقایسه با همتاهای بی ‌رنگ شان فوق ‌العاده کمیاب و در نتیجه بسیار گران ‌بها ترند با توجه به نوع ناخالصی‌ ها در رنگ‌ های گوناگون از سرخ و صورتی گرفته تا آبی، سبز و حتی زرد روشن و نارنجی تولید می ‌شوند. در واقع این الماس ‌ها می ‌توانند چنان کیفیت بالایی داشته باشند که حتی ماشینهای ساخته شده برای تشخیص سنگ ‌های مصنوعی از طبیعی در تفکیکشان از یکدیگر دچار مشکل شوند، همان ‌طور که امروزه برخی از بزرگ ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می ‌آیند.

شباهت فوق ‌العاده نمونه‌ های مصنوعی و طبیعی باعث شده ‌است تا تاجران الماس برای تشخیص الماس ‌های رنگی مصنوعی از سنگ ‌های طبیعی دست به دامن آزمایشگاه‌ های الماس بلژیک و دیگر نقاطی شوند که به ‌طور سنتی عهده‌ دار تجزیه و تحلیل و تأیید الماس ‌ها از نظر بزرگی قیراط، رنگ و شفافیت هستند.



مراکز تجارت الماس:

آنتورپ در کشور بلژیک یکی از مهمترین مراکز تجارت الماس در دنیاست و «روزانه ۲۰۰ میلیون دلار الماس به این شهر وارد یا از آن خارج می ‌شود».



انواع الماس:

• الماس طبیعی: هنوز اساساً تنها منبع جواهرات بوده و بالاترین بها را دارد.

• الماس سنتزی فشار بالا: سهم گسترده ای از بازار صنعت را به خود اختصاص داده ‌است. به عنوان ساینده و ابزار برشی و ماشین ‌کاری به کار می ‌رود.

• الماس سی ‌وی ‌دی (CVD): پتانسیل ‌های زیادی برای کاربرد در صنعت دارد ولی هنوز به صورت آزمایشگاهی تولید می ‌شود.

• کربن شبه الماس (DLC): اخیراً تولید شده اما دارای کاربردهایی در زمینهٔ ابزار نوری دقیق است.



ناخالصی ‌ها: خواص الماس شدیداً به ناخالصی ‌ها وابسته ‌است. حتی وجود مقادیر جزئی ناخالصی مانند نیتروژن می ‌تواند خواص آن را بسیار تغییر دهد.

انواع ناخالصی ‌ها: الماس چه به صورت سنتزی و چه به صورت طبیعی هرگز به شکل کاملاً خالص نیست. این ناخالصی ‌ها را می ‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

• ناخالصی‌های شبکه: این نوع ناخالصی‌ ها در شبکهٔ الماس به جای یکی از اتم‌ های کربن قرار می ‌گیرند و با اتم‌ های مجاور تشکیل پیوند می ‌دهند.

• آدخال: این ناخالصی‌ ها ذرات مجزایی هستند که شبکه را برهم زده و بخشی از آن نمی ‌شوند. این ناخالصی‌ ها معمولاً سیلیکات ‌های آلومینیوم، سیلیکات‌ های منیزیم یا سیلیکات‌ های کلسیم هستند.

دو ناخالصی مهم در الماس نیتروژن و بور هستند. این دو عنصر همسایه‌ های کربن در جدول تناوبی بوده و به علت داشتن شعاع اتمی کوچک و متناسب، به خوبی در شبکهٔ کریستالی الماس جایگزین می ‌شوند.



بزرگترین الماس‌ها:

بزرگترین الماس کشف شده الماس سیاه سرجیو و بزرگ ‌ترین الماس درخشان کشف شده الماس کولینان است که در سال ۱۹۰۵ در آفریقای جنوبی کشف شد و به ۹ قطعه جدا برش یافت که بسیاری از آنها در جواهرات سلطنتی انگلیس به کار رفته ‌اند.

یکی دیگر از بزرگ ‌ترین الماس‌های جهان در یکی از معادن بوتسوانا در نوامبر ۲۰۱۵ توسط شرکت کانادایی لوکارا دایاموند کشف شد. این سنگ قیمتی ۱۱۱۱ قیراطی از معدن کارووی واقع در ۵۰۰ کیلومتری شمال گابورون، پایتخت بوتسوانا استخراج شد و بزرگترین الماس کشف شده در بوتسوانا و همچنین بزرگترین الماسی به ‌شمار می‌ رود که در بیش از یک قرن گذشته کشف شده‌ است. هم‌ زمان دو سنگ الماس سفید دیگر به وزن ۸۱۳ و ۳۷۴ قیراط، در معدن کارووی استخراج شدند.



الماس‌ های خونین:

تجارت «الماس‌ های خونین» در جنگ داخلی سیرالئون توسط گروه‌ های شورشی برای خرید سلاح به منظور ادامه جنگ، به بهای جان صدها هزار نفر تمام شد.

«الماس ‌های خونین» اصطلاحی است در رابطه با تجارت الماس که به آن دسته از الماس‌ هایی که در مناطق جنگی و در اردوگاه‌ های کار اجباری استخراج و به فروش می ‌رسند، گفته می‌ شود. سود حاصل از فروش این الماس‌ ها توسط جنگ ‌سالاران معمولاً برای تأمین نیازهای مالی گروه‌ های شورشی و به منظور خرید اسلحه و تأمین نیاز تسلیحاتی مورد استفاده قرار می ‌گیرد.



الماس کوه نور

کوه نور یا کوه روشنایی زمانی بزرگترین الماس جهان بود.

این الماس در گذشته ۱۸۶٫۰۶۲۵ قیراط برابر ۳۷٫۲۱ گرم وزن داشت که در تراش تازه ‌ای که در سال ۱۸۵۴ بر روی آن خورد وزن آن به ۱۰۵٫۶۰۲ قیراط برابر ۲۱٫۶۱ کاهش یافت.

الماس کوه نور هم‌ اکنون بخشی از جواهرات سلطنتی پادشاهی انگلستان است و نمونه جایگزین و بدل آن در برج لندن در بریتانیا به نمایش درآمده است. این الماس جفتِ الماس پرآوازه دریای نور است که هر دو از کهن ترین جواهرات شناخته شده در جهان هستند. این الماس درشت سال ‌ها میان حاکمان هند، مغول، افغان، ایرانی و بریتانیایی دست به دست شده ‌است.

دانستن جایگاه و سرگذشت و تاریخ راستین یافتن کوه نور شدنی نیست. آنچه که پیدا و آشکار است این است که کوه نور نه از کانی که از زیر خاک بستر یک رود بی ‌آب و به گمان بسیار در جنوب هند، بیرون آورده شده ‌است.

از آنجا که بیشتر الماس ‌های درشت دوره مغول بیشترشان فراموش شده‌ اند، زمانی در پی نوشتهای تاریخی از الماس ‌های ویژه و از ان پس هند نامی به میان می ‌آید پندار همگانی این است که مرادشان همان الماس کوه نور است.

برش تازه کوه نور (بدل): کوه نور در ابتدا درجنگ توسط پادشاهان ایرانی از هند به ایران اورده شد و پس از سال ها از ایران دزدیده شد.



تاریخچه:

در پی شکست در جنگ دوم انگلیس و سیک ‌ها، مهاراجه دولیپ سینگ، بابت غرامت جنگ وادار به تسلیم الماس کوه نور به بریتانیا شد. او همچنین وادار شد تا «از جانب خود، وارثان و جانشینانش از تمامی حقوق، القاب و ادعاها دربارۀ حکمرانی بر پنجاب و اصولاً دربارۀ هرگونه حق حکمرانی کناره‌ گیری کند».

این سنگ قیمتی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده در نزدیکی حیدرآباد در ایالت آندرا پرادش هند در سال ۱۶۵۶ میلادی به دست آمد و توسط میرزا محمد میر جمله وزیر مشهور ایرانی عبدالله قطب ‌شاه به شاه جهان پادشاه گورکانی هند تقدیم شد و در آنجا ماند.

در سال ۱۷۳۹ میلادی نادرشاه پس از تسخیر هند، این الماس را که بر تاج محمد شاه هندی می ‌درخشید، دید و گفت: «این کوهی از نور است» و از آن تاریخ نام کوه نور بر آن ماند. او این الماس را به همراه دو قطعه الماس دیگر دریای نور (در موزه جواهرات ملی ایران) و مغول کبیر (که جواهرشناسان دنیا معتقدند همان الماس اورلف است که بر روی گرز امپراتوری کاترین دوم روسیه در مجموعه الماس ‌های کاخ کرملین نگهداری می ‌شود) به عنوان غنائم جنگی از هند بیرون آورد.

کوه نور پس از مرگ نادرشاه توسط احمد شاه درانی به افغانستان بُرده و سپس به شاه شجاع درانی رسید. پس از شکست شاه شجاع، از سردار هندی مهاراجه رانجیت سینگ ملقب به شیر پنجاب، کوه نور توسط رانجیت سینگ به هند برگردانده شد.

در پی جنگ دوم انگلیس و سیک ‌ها، دولیپ سینگ، مجبور به قبول «سندِ پنج ماده‌ ای ۱۸۴۹ لاهور» شد که بر اساس بند سوم، الماس کوه نور را به کمپانی هند شرقی بریتانیا «تسلیم» کند. هنگامی که ملکه ویکتوریا در سال ۱۸۷۷ امپراتوریس هند شد، کمپانی هند شرقی آن را به ملکه هدیه کرد.



محل نگهداری:

پس از آنکه این الماس سال‌ ها بین حاکمان هندی، ایرانی، افغان، مغول و بریتانیایی دست به دست شد از ۱۵۰ سال پیش تاکنون جزئی از جواهرات سلطنتی بریتانیا بوده‌ است. این الماس ۱۰۵ قیراطی آخرین بار بر تاج الیزابت، همسر جرج ششم، شهبانوی مادر قرار داشت. اکنون الماس کوه نور، همراه با دیگر جواهرات سلطنتی بریتانیا در محل خاصی در برج لندن، قصری تاریخی در ساحل شمالی رود تیمز نگهداری می ‌شود.

روی تاج ملکه بریتانیا؛ کوه نور کمی پایین ‌تر از یاقوت سرخ جای دارد.



ادعاهای مالکیت الماس کوه نور در حال حاضر:

افزون بر بریتانیا که الماس کوه نور را در اختیار دارد، کشورهای هند، پاکستان، افغانستان و ایران نیز مدعی مالکیت آن هستند.

کشور هند در مورد مالکیت الماس کوه نور ادعا کرده و گفته‌ است که کوه نور به‌ طور غیرقانونی تصاحب شده و باید به این کشور پس داده شود. در سال ۱۹۹۷ هنگامی که ملکه الیزابت دوم در سفری رسمی به هند به مناسبت پنجاهمین سالگرد استقلال این کشور بود بسیاری از هندی‌ ها در هند و بریتانیا خواستار بازگشت الماس کوه نور به هند شدند. با این وجود و با اینکه شماری از نهادهای فرهنگی هند می‌ کوشند دولت هند را وادار کنند که از بریتانیا بخواهد که الماس کوه نور را پس بدهد اما بنابر گزارش خبرگزاری هند (پی ‌تی ‌آی)، وی نارایانا سامی، وزیر مشاور در امور برنامه ‌ریزی هند در پاسخ به سؤال مجلس عوام (لوک ‌سابا) گفت که دولت هند تصمیمی برای بازپس گرفتن الماس کوه نور و تخت طاووس (نادری) ندارد.

دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، در سال ۲۰۱۰ با اشاره به معاهده سال ۱۹۷۰ یونسکو که به اعاده میراث فرهنگی مربوط است گفت: «اگر به یکی (از این درخواست ‌ها) بله بگویید ناگهان می ‌بینید که موزه بریتانیا خالی شده است. متأسفانه باید بگویم که کوه نور همان ‌جا که هست می‌ ماند.» او همچنین در ۲۱ فوریه ۲۰۱۳ در حالی که از هند بازدید می‌ کرد، دربارهٔ کسانی که خواهان بازپس گرفتن الماس هستند به سادگی گفت «کسی پشتیبان آنها نیست».

در دسامبر ۲۰۱۵، یک وکیل پاکستانی به نام جاوید اقبال جعفری با ثبت داد خواستی در دادگاه، خطاب به ملکه الیزابت دوم به‌عنوان خوانده و پاسخگو برای بازپس گرفتن الماس کوه نور اقدام کرد. جعفری مدعی شد که الماس کوه نور متعلق به ایالت پنجاب پاکستان بود اما انگلیسی‌ ها در میانه سده ۱۹ میلادی که هند مستعمره آنها بود این الماس را به زور گرفتند. اما پاکستان نمی ‌تواند به‌ سادگی این الماس را برگرداند چون مقامات هند نیز بارها یادآور شده‌ اند که این الماس متعلق به آنهاست و ایران و افغانستان نیز از دلایلی برای مطرح کردن ادعای مالکیت این الماس گرانبها برخوردارند.

در آوریل ۲۰۱۶ دولت هند اعلام کرد این کشور دیگر ادعایی بر الماس کوه نور ندارد. مشاور عالی حقوقی دولت هند به دیوان عالی این کشور گفت که این الماس «نه دزدیده شده و نه به زور برده شده است.» رانجیت کومار گفت: این الماس توسط زمامداران سابق پنجاب، به کمپانی هند شرقی بریتانیا «هدیه داده شده بود.»



افسانه‌ ها و حقیقت‌ ها:

پس از این که در سال ۱۸۴۹ کوه نور به دست لرد دالهوسی، فرماندار کل هند افتاد او تصمیم گرفت این الماس را همراه با تاریخچه رسمی آن برای ملکه ویکتوریا بفرستد؛ بنابراین یک دادرس جزء به نام «تئو متکالف» را در دهلی (که به قمار و خوش ‌گذرانی علاقه زیادی داشت) مأمور کرد دربارهٔ تاریخچه کوه نور تحقیق کند. اطلاعاتی که او جمع ‌آوری کرده بود از شایعات جذاب کوچه و بازار فراتر نرفتند.



الماس دریای نور

دریای نور یک الماس صورتی رنگ و یکی از بزرگترین الماس‌ های شناخته شدهٔ جهان و بزرگترین الماس صورتی جهان با وزن ۱۸۲ قیراط معادل ۳۶/۴ گرم است. این الماس هم‌ اکنون در موزه جواهرات ملی ایران در خیابان فردوسی تهران قرار دارد. گمان می ‌رود این الماس و الماس نورالعین از یک الماس واحد بوده ‌اند و بعد به دو تکه تراش خورده‌ اند.

تاریخچه:

تاریخچهٔ این الماس به اساطیر و افسانه‌ ها می ‌رسد. در حملهٔ امیر تیمور به غارت رفت و به دست محمدشاه هند رسید.

این الماس در جنگ با هند در سال ۱۷۳۹ میلادی همراه با نادر شاه افشار بوده‌ است. دریای نور پس از قتل نادرشاه به نوهٔ او شاهرخ‌ میرزا (آخرین پادشاه افشار) رسید و سپس به دست امیر علم خان خزیمه و بعد به محمد حسن خان قاجار و بعد به لطفعلی‌ خان زند و سر انجام به دست آغا محمد خان قاجار افتاد. او برای تولیت این گوهر قیمتی منصبی مخصوص قرار داده بود.

این جواهر در زمان محمدعلی شاه و هنگام شکست وی از مشروطه‌ خواهان به سفارت روسیه برده شد که توسط مشروطه‌ خواهان بازپس داده شده و هم‌ اکنون در موزهٔ بانک مرکزی واقع در خیابان فردوسی تهران قرار دارد.

زوج این الماس که کوه نور نام داشت، پس از مرگ نادر شاه توسط سرداران افغانستانی از ایران به هند بازگردانده شد و پس از مدتی نصیب کمپانی هند شرقی بریتانیا شد و مدتی بعد نیز روی تاج ملکه انگلستان نصب شد.



مشخصات:

دریای نور درشت ‌ترین و زیباترین الماس برلیان در میان گوهرهای سلطنتی ایران و یکی از گوهرهای معروف جهان است. گفته می ‌شود این الماس هزار سال پیش کشف و استخراج شده ‌است. وزن آن اکنون هفت مثقال و ۲۰ نخود، یعنی در حدود ۱۸۲ قیراط و صورتی است ولی پیش از تراش بیشتر از این بوده ‌است. (پاییز ۱۳۹۵ بعد از چهل سال مجدداً وزن شد و ۱۸۰/۵۷ قیراط بدست آمد

رنگ این الماس یکی از استثنایی ‌ترین و کمیاب ‌ترین رنگ ‌ها میان الماس ‌های برلیان شناخته شدهٔ جهان است. ارزش این الماس چنان است که به عنوان پشتوانهٔ پول ملی ایران، «ریال»، نیز بود.



وضعیت نصب

دریای نور تا زمان ناصرالدین شاه در وسط یکی از بازوبندهای سلطنتی نصب می ‌شد، ولی در زمان او که استفاده از بازوبند منسوخ شد، آن را به صورت پیش کلاه درآوردند و در قابی زرین با شیر و خورشید و تاج مرصع به ۴۵۷ قطعه برلیان ریز و عالی و چهار قطعه یاقوت قرار دادند. این الماس برلیان از دو سو تراش خورده و به شکل هرم مثلث ‌القاعده ‌ای است که قاعدهٔ آن چهار سانتی ‌متر درازا و سه سانتی ‌متر پهنا دارد و دو سوی دیگر حدود دو سانتی ‌متر است. همهٔ سطوح دریای نور صاف و یک نواخت است، جز یک سمت آن که فتحعلی شاه با کندن عبارت «سلطان صاحبقران فتح‌ علی ‌شاه قاجار ۱۲۴۴»، آن را متمایز کرده‌ است.

در تهران خیابانی به نام دریای نور نام‌ گذاری شده بود که پس از انقلاب به جواد سرافراز تغییر نام داده شد.

👁️ بازدید: 306🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (0)

    به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید

    یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را می‌دهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.

    Your Ad Banner

    logo-samandehi

    دانلود اپلیکیشن اندروید

    درباره ما . راهنما . اطلاعیه‌ها . آپدیت‌ها . قوانین . ارتباط با ما

    کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ می‌باشد.