سپس صداهای آینو ها ، بمانند چنگ و عود ، نی و کرنا و ویولون و ارغنون ، همه جا پیچیده

و آن ها همانند دسته گروه کُر بزرگی که با کلمات آواز می خوانند ، شروع کردند به

درآوردن نت ایلوواتار به آوازی بزرگ ؛ و صدایی برخاست از ملودی های بی پایان متناوب ،

که به گونه ای هماهنگ ایجاد می شدند و صدا از دامنه شنود گذشت و به اعماق و ارتفاعات

رفت و مکان های سکونت ایلوواتار از آن لبریز گردید و آهنگ و انعکاس آهنگ به خأل راه

یافت ، و دیگر خأل نبود . از آن زمان تاکنون آینوها هرگز دیگر چنین آهنگی نساخته اند .

البته گفته می شود او پس از سر آمدن روزها ، نغمه بزرگتری را آینو و فرزندان ایلوواتار در

برابر هم خواهند ساخت . و در آن زمان نتهای ایلوواتاربه درستی نواخته شد، و به محض این

که ادا شوند ، شکل خواهند گرفت و خواهند ماند ، زیرا همگی در آن موقع منظور از نقش

خود را به طور کامل خواهند فهمید و هریک خود را درک می کند و ایلوواتار به افکار آن ها

، آتش نهانی و اسرارآمیز را خواهد داد ، در حالی که بسیار خرسند و خشنود خواهد بود.

و اما ، ایلوواتار نشست و گوش فرا داد، و برای مدتی بس طوالنی به نظرش خوب آمد ، زیرا

در آن آهنگ هیچ طغیانی نبود . اما وقتی نت پیش تر رفت ، به قلب ملکور خطور کرد تا

موضوعات ساخته ذهن و تخیل خود را که هماهنگ با نت ایلوواتار نبود ، با آن در هم آمیزد .

زیرا او آنجا خواهان افزایش قدرت و شکوه آن قسمتی بود که به وی واگذار شده بود . بین

آینوها ، ملکور بیشترین سهم را در موهبت های قدرت و دانش داشت ، ضمن اینکه در تمام

موهبت های دیگر آینوها نیز شریک بود . ملکور اغلب به تنهایی به فضای تهی می رفت و

دنبال آتش فناناپذیر می گشت ، زیرا اشتیاق درون او برای خلق موجودات زنده خود بیشتر و

بیشتر می شد در نظر او ایلوواتار هیچ فکری به فضای خالی نمی کرد و ملکور از تهی بودن

آن بسیار بی قرار بود . با این حال او آتش را نیافت زیرا آتش تنها نزد ایلوواتار بود و بس . اما

ملکور خود به تنهایی شروع کرده بود به مطابقت دادن و شباهتی به افکار دیگر آینوها

نداشت.

👁️ بازدید: 43🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (4)