مردم اهمیت نمیدهند که چقدر درباره آنها میدانید، مگر آنکه بدانند چقدر به آنها اهمیت میدهید. این جمله، اصولی مهم در ارتباطات انسانی و کسب موفقیت را بیان میکند.
اگر به دنبال موفقیت در زندگی و تاثیرگذاری بر پیرامون خود هستید، باید توانایی همدردی با دیگران و درک موقعیتهای مختلف آنها را داشته باشید. این مهارت نه تنها در دنیای کسب و کار بلکه در تمام ابعاد زندگی شما تأثیرگذار خواهد بود. برای مثال، درک وضعیت یک مادر که فرزند خردسالی دارد، میتواند شما را به یک ارتباط بهتر با او هدایت کند.
تصور کنید مادری که کودک چهار سالهای دارد، برای بردن زبالهها او را در خانه تنها میگذارد، اما زمانی که به خانه باز میگردد، در ورودی بسته است. در چنین موقعیتی، او میداند که در صورتی که بخواهد از کمک کودک برای باز کردن در استفاده کند، زمان زیادی از دست خواهد داد. از این رو، با صدای غمگین میگوید: «وای، چقدر بد! تو خودت را در خانه زندانی کردی!» و در همان لحظه، در باز میشود.
این مثال نشان میدهد که درک احساسات و موقعیتهای دیگران، میتواند بر نحوه ارتباط با آنها و تاثیرگذاری شما بر زندگی دیگران تأثیر بسزایی داشته باشد. در واقع، این درک به شما کمک میکند تا روابط بهتری برقرار کرده و در مواقع مختلف، راهحلهای بهتری برای مشکلات پیدا کنید.
درک دیگران؛ کلید برقراری ارتباط مؤثر
دیوید برنز، روانشناس و استاد دانشگاه پنسیلوانیا، میگوید:
«هنگام گفتگو با دیگران و برقراری ارتباط با آنها، بزرگترین اشتباه این است که اولین تلاشمان ابراز عقیدهی خود و بیان احساساتمان باشد. زیرا اغلب مردم دوست دارند که به حرفهایشان گوش داده شود، مورد احترام واقع شوند و احساس کنند که درک میشوند. زمانی که افراد احساس کنند که توجه و درک میشوند، خود نیز به درک شما و عقاید و احساساتتان علاقمند خواهند شد.»
این گفته دیوید برنز اهمیت زیادی دارد. اگر یاد بگیرید که مردم را درک کنید، چگونه فکر میکنند، چه احساساتی دارند، چه چیزهایی آنها را تشویق میکند و چگونه در شرایط مختلف واکنش نشان میدهند، میتوانید در آنها ایجاد انگیزه کنید و تاثیر مثبتی بر زندگیشان بگذارید.
در واقع، توانایی درک دیگران به شما این امکان را میدهد که در روابط خود اثرگذارتر باشید و بتوانید ارتباطات قویتری برقرار کنید. از این رو، به جای اینکه فقط بر بیان عقاید خود تمرکز کنید، باید سعی کنید به طرف مقابل گوش دهید و احساسات و نیازهای او را درک کنید.
در این باره بیشتر بخوانید : چیزهایی که هرکس باید دربارهی درک دیگران بداند
چرا مردم در درک یکدیگر موفق نیستند؟
یکی از دلایل اصلی تنشها در جوامع امروز، عدم درک یکدیگر است.
به یاد دارم که از یک وکیل شنیدم که میگفت: «نیمی از درگیریها و مجادلات روزمره بین مردم ناشی از عدم درک یکدیگر است و نه اختلاف سلیقه یا عدم توافق.»
اگر میتوانستیم سوتفاهمها را کاهش دهیم، دیگر دادگاهها اینقدر شلوغ نبودند. میزان جرم و جنایتهای خشونتآمیز کمتر میشد و آمار طلاق و استرسی که بسیاری از مردم هر روز تجربه میکنند، به طور چشمگیری کاهش مییافت.
اگر درک متقابل چنین ارزشی دارد، پس چرا بسیاری از مردم نیاز به آن را حس نکرده و به دنبال آن نمیروند؟
در این میان، دلایل فراوانی وجود دارد :
ترس و تاثیر آن بر ارتباطات
به گفته ویلیام پن: «وقتی افراد، اطرافیان خود را درست درک نمیکنند، بیمناک میشوند و زمانی که بترسند، کمتر تلاش میکنند تا درک بیشتری از دیگران پیدا کنند. در واقع، در یک دور باطل میافتند.»
با این حال، بیشتر مردم دقیقاً مخالف گفته ویلیام پن عمل میکنند. یعنی به ضد یا نفع چیزی که آن را درست نمیشناسند، موضعگیری میکنند.
متاسفانه، این نوع ترس در محل کار و در ارتباط میان کارمند و رئیس کاملاً مشهود است. در صورتی که در محیطهای کاری سالم و به دور از استرس و ترس، زمانی که افراد به یکدیگر فرصت مناسب برای ابراز وجود میدهند و به جای ترس از هم، یکدیگر را درک میکنند، میتوانند با رویکردی مثبت و مؤثر کار کنند.
در این میان، یکی از بزرگان میگوید:
«وقتی که ما نقطهنظرات طرف مقابل را درک کنیم و بفهمیم که او قصد دارد چه کاری انجام دهد، متوجه میشویم که نود درصد مواقع، او سعی دارد کار درستی را انجام دهد.»
خودمحوری و تاثیر آن بر درک متقابل
در بسیاری از مواقع، خودمحوری علت اصلی عدم درک متقابل است. البته، در اینگونه مواقع، هدف افراد خودمحور بودن نیست، بلکه این ویژگی در طبیعت و سرشت آنان نهادینه شده است که ابتدا به علایق و خواستههای خود توجه کنند.
اگر علاقمندید که نمونهای از این امر را مشاهده کنید، کافی است با کودکی دوساله بازی کنید. بدیهی است که او همهی اسباببازیهای خوبش را برای خود برداشته و به این کار اصرار دارد.
یکی از روشهای غلبه بر حس خودمحوری، تلاش برای ارزیابی مسائل از دیدگاه و نقطهنظر طرف مقابل است. آرت مورتل، نویسنده کتاب "فروش در سطح جهانی"، در گفتگو با جمعی از فروشندگان درباره تجربیات خود چنین میگوید:
«زمانی که در بازی شطرنج، در حال باخت هستم، مرتب بلند شده و میکوشم صفحهی بازی را از دید رقیبم نگاه کنم و با این شیوه به اشتباهاتم پی میبرم، چون از دید او به حرکات احمقانهام نگاه میکنم.»
چالش پیش روی یک فروشنده نیز این است که بتواند دنیا را از دید مشتری خود مشاهده کند. همهی ما باید صرفنظر از موقعیت و شرایط خود، به درک دیدگاه و نظرات دیگران توجه کنیم تا ارتباطات مؤثر و پایداری برقرار سازیم.
عبارت زیر و یادآوری آن ها موجب می شود اولویت های تعامل با دیگران را فراموش نکنیم :
درس هایی کوتاه در روابط انسانی
کم اهمیت ترین کلمه : من
مهم ترین کلمه : ما
دو کلمهی بسیار ارزشمند : ازت متشکرم
سه کلمهی بسیار مهم : همه را بخشیدم
چهار کلمهی پراهمیت :شما چه نظری دارید؟
پنج کلمهی ارزشمند : کارتان را خوب انجام دادی.
شش کلمهی بسیار مهم : علاقهمندم شما را بهتر درک کنم.
شکست و ناکامی در درک تفاوت ها
یکی از اصلیترین موانع در ارتباطات انسانی، عدم توانایی در درک و احترام به تفاوتها است. پس از غلبه بر خودمحوری، گام بعدی در روابط انسانی این است که تواناییهای منحصربهفرد دیگران را شناسایی و به آنها احترام بگذارید.
بهجای اینکه انتظار داشته باشید افراد دقیقا مطابق سلیقه و خواستههای شما باشند، باید سعی کنید تفاوتها را بپذیرید و از آنها بهرهبرداری کنید. برای مثال، بهجای اینکه از استعدادی که خودتان ندارید، حسادت کنید، آن را فرصتی برای یادگیری و همکاری ببینید. وقتی هر دو طرف به توانمندیها و ضعفهای یکدیگر پی ببرند، میتوانند با تکمیل همدیگر قدرتی شگرف بهوجود بیاورند.
امروز بیشتر بخوان : 5 نقش ارتباطات مؤثر در دستیابی به موفقیت فردی و تیمی
احترام به تفاوتهای فرهنگی
اگر طرف مقابلتان متعلق به فرهنگی دیگر است، این فرصت را داشته باشید که از او بیاموزید. آگاهی از تفاوتهای فرهنگی نهتنها به شما کمک میکند که رابطه بهتری با او برقرار کنید، بلکه میتوانید ارتباطات خود را با دیگران نیز بهبود بخشید. این نوع از آگاهی و درک به شما این امکان را میدهد که تفاوتها را نهتنها درک کنید، بلکه آنها را بهعنوان فرصتهایی برای رشد و بهبود روابط شخصی و حرفهای خود استفاده کنید.
درک انگیزههای مختلف افراد
زمانی که به این درک رسیدید که افراد با انگیزههای متفاوت عمل میکنند، میتوانید روابط انسانی بهتری برقرار کنید. جوزف بک، رئیس سابق شرکت کنلی، در اینباره میگوید: "افراد مختلف انگیزههای گوناگونی دارند. برای مثال، یک مربی بسکتبال خوب میداند که چه زمانی باید بازیکن خود را تشویق کند و چه زمانی باید تلنگری به او بزند. تفاوت اصلی در این است که همهی بازیکنان به تشویق نیاز دارند، اما تنها بعضی از آنها به تذکر و اصلاح نیاز دارند."
عدم شناسایی شباهتها در ارتباطات
یکی از بزرگترین موانع درک متقابل، عدم شناسایی شباهتها و درک عواطف دیگران است. هر یک از ما بهطور طبیعی واکنشهای احساسی متفاوتی نسبت به اتفاقات اطراف خود داریم. برای درک بهتر احساسات دیگران، ضروری است که خود را جای آنها بگذاریم و از دیدگاه و احساسات آنها به موقعیت نگاه کنیم. وقتی توانستید احساسات طرف مقابل را تجربه کنید، متوجه میشوید که چه چیزی در آن لحظه میتواند برای او تسکیندهنده باشد.
شاید برای شما جالب باشد : 7 راز موفقیت ثروتمندان: چگونه میتوان مانند آنها موفق شد؟
ایجاد حس ارزشمندی در دیگران
گاهی اوقات، طرف مقابل ممکن است احساسات مشابهی با شما داشته باشد. اما مهمتر از همه این است که بتوانیم به دیگران نشان دهیم که برای ما مهم هستند. اگر با هر فردی که ملاقات میکنید، طوری برخورد کنید که گویی او مهمترین فرد روی زمین است، در واقع به او این پیام را میدهید که برای شما ارزشمند است. این کار نهتنها به ارتباطات شما عمق میبخشد، بلکه باعث میشود طرف مقابل احساس اهمیت کند و روابط انسانی شما قویتر گردد.
نظرات (0)
به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید
یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را میدهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.
جدیدترین مقالات
درباره ما . راهنما . اطلاعیهها . آپدیتها . قوانین . ارتباط با ما
کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ میباشد.