خون آشام ها و گرگینه ها واقعی هستند

شاید بتوان گفت که خون آشام ها و گرگینه ها مشهورترین با شناخته شده ترین هیولاهای جهان ادبیات و هنر نمایشی هستند. تاکنون بارها و بارها رمان ها، فیلم های سینمایی و حتی سریال های تلویزیونی متعدد در مورد این هیولاها ساخته شده اند. شاید اغراق آمیز نباشد بگوییم که تشنگی عموم مردم برای پرداختن به داستان های خون آشام ها و گرگینه ها کمتر از تشنگی خون آشام ها برای خون انسان نیست. نویسندگان بسیاری مانند «برام استوکر»، «استفنی مایر»، «آن رایس» و «استیون کینگ» داستان های خود را از صنایعی غنی در افسانه های محلی اروپا الهام گرفته اند، اما افسانه های خون آشام ها از کجا پیدا شدند؟

حتی در بعضی کتاب های تاریخی هم در این مورد چیزهایی نوشته شده، برای نمونه در بعضی روستاهای شرق اروپا، داستان هایی از قرن شانزدهم و هفدهم باقی مانده که نشان می دهد چوبی درون قلب بعضی از اجساد در هنگام تدفین فرو برده می شد تا از تبدیل شدن آنها به خون آشام، جلوگیری شود. البته امروزه می دانیم که آنها در اشتباه بودند و خون آشام های افسانه ای وجود ندارند. اگر می پرسید چرا باید به شما بگوییم که اگر آنها واقعی بودند، بر اساس یک محاسبه ریاضی ساده، در عرض کمتر از سه سال، تمام انسان های روز زمین را از بین می بردند. پس نگران نباشید. آنها تنها در داستان های تخیلی به مردم حمله می کنند.


در مورد گرگینه ها همداستان تا حدی به همین شکل است. در کتاب های تاریخی مانند تاریخ هرودوت یا داستان های ویرجیل، در مورد انسان هایی که می توانند به گرگ تبدیل شوند، چیزهایی گفته شده. البته افسانه های گرگینه ها مختص اروپایی آن نبوده اند. حتی در ایران هم روایت هایی از این موجودات افسانه ای وجود داشته و در کتاب «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» که بعد از اسلام در توس نوشته شده هم، دو داستان از گرگینه ها ذکر شده است.

با این حال و با وجود آن که دنیای هالیوود، فیلم ها و سریال های زیادی در مورد گرگینه ها ساخته، اما تاکنون هیچ مدرکی در مورد این که بدن انسان قادر باشد تغییراتی مانند گرگینه ها پیدا کند، به دست نیامده است، چرا که برای تغییری با این شدت، می بایست ژنوم فرد تغییرات اساسی پیدا کند و ما میدانیم که چنین چیزی غیرممکن است. پس گرگینه ها هم مانند اقوام افسانه ای شان – یعنی خون آشام ها – واقعی نیستند و تنها در ذهن خلاق انسان ها وجود دارند نه در دنیای واقعی.

معروف ترین افسانه خون آشامی متعلق به زمان «دراکولا» نوشته «برام اسنوکر» است. او شخصیت دراکولا را با الهام از افسانه هایی در مورد شخصیت تاریخی «ولاد تپس» شکل داد. ولاد یکی از رهبران رومانیایی بود که از سرزمین خود در برابر حمله ترکان عثمانی به خوبی دفاع کرد. با این حال ولاد به قسی القلب بودن شهره بود. به همین دلیل، در افسانه های محلی شرق اروپا، او را موجودی خونخوار معرفی کردند. با گذشت زمان، افسانه های محلی شاخ و برگ بیشتری پیدا کردند و توانایی هایی به این هیولاهای تخیلی اضافه شد. البته در دوره هایی، مردم شرق اروپا، وجود این هیولاها را باور هم کرده بودند. برای مثال، متفکر مشهور، «ولتر» هم در یکی از نوشته های خود، خون آشام ها را موجوداتی واقعی می دانست.

👁️ بازدید: 1.4k🔎 ورودی گوگل: 22

نظرات (0)