قرآن کریم بارها قاطعانه اظهار داشته که تنزیلى از جانب پروردگار جهانیان است و نه برساخته یک انسان.(۳۵) آنچه در این مقاله مورد بحث قرار گرفته بر همین مبنا پى ریزى شده است.


اگر ادعاى بسیارى از غیرمسلمانان این است که تصویر عیسى در قرآن مشوّش است، به طور خلاصه مى توان گفت که این ادعا سخت مورد تردید است. از طرف دیگر، اگر آنچه من در صدد بیان آن هستم اثبات شود ـ که تصویر عیسى در قرآن کاملا منسجم است ـ مى توان اعتراضاتى که در این باره به قرآن شده است را کاملا مردود دانست. با این حال، با طرح این نظریه که جزئیات مختلف از مطالب مربوط به عیسى ]در قرآن[ تنها در صورتى قابل فهم است که باتوجه به شرایط تاریخى ]نزول قرآن [مورد مطالعه قرار گیرند، من تلویحاً بیان کرده ام که قرآن در برخى جهاتْ عصرى است. با این مبنا، کسانى که الهى بودن قرآن را باور دارند، در اینگونه موارد لزوماً باید بین لبّ مطالب قرآن و امور جزئى و حاشیه اى، که از نظر تاریخى محتمل الوقوع اند، تفکیک قائل شوند.


چنانچه در آیات زیادى از قرآن که در مورد اجزاى جهان و نظم بین آنها آمده دقت کنیم، این امر مى تواند ما را در حل این مسئله کمک کند. ]توضیح آن که[، عرب هاى بت پرست خدایان دیگرى را علاوه بر خداى متعال مى پرستیدند و همچنین منکر زندگى در جهان دیگر بودند. بنابراین، قرآن مصرّانه از آنها خواست تا در مورد جهان پیرامون خود اندیشه کنند تا دریابند که جهان پر از نشانه هاى عظمت خداى خالقِ یگانه است; خدایى که این قدرت را خواهد داشت تا در روز رستاخیز همه آنها را دوباره زنده کند.(۳۶) بسیارى از پدیده هایى که در این راستا مورد اشاره قرآن قرار گرفته، براى همه مردم جهان شناخته شده است. آنها عبارت اند از جریان آمد و شدِ روز و شب، حرکت منظم خورشید و ماه، پرواز پرندگان در جهت خلاف نیروى جاذبه زمین، انواع غذاها و لباس ها، که از حیوانات به دست مى آید، نزول باران، که باعث رشد گیاهان مى شود، و نقش نطفه در تولید مثل انسان.


با این حال، گاه به گاه قرآن به پدیده هایى اشاره مى کند که براى عرب ها کاملا شناخته شده است، امّا مردم دیگر نقاط جهان با آن آشنا نیستند. براى مثال مى توان از نخل خرما، شتر و مروارید نام برد. علاوه بر آن، در موارد اندکى، قرآن به موضوعاتى اشاره مى کند که بخشى از جهان بینى عرب بوده است. موضوع هفت آسمان نمونه اى از این قبیل است.(۳۷)


اگر به فرض، قرآن به جاى آن که در قرن هفتم میلادى در مکه و مدینه نازل شود، در قرن شانزدهم در مکزیک نازل مى شد، ممکن بود که به جاى درخت خرما، شتر و مروارید از گیاه ذرّت، لَمَا[۲۷] و یَشم و نیز به جاى هفت آسمان از سیزده آسمان یاد کند.(۳۸) همینطور اگر در قرن بیستم در بریتانیا نازل مى شد، به گندم، اتومبیل و الماس اشاره مى کرد و فضاى پهناور بین کهکشان ها را یادآور مى شد.(۳۹)


با این حال، اگر چه این عبارت ها، که در حقیقت بیان نشانه هاى خداوند است، از نظر جغرافیایى و تاریخى با فضاى فکرى مخاطبان اولیه قرآن سازگارى دارد، این نکته به هیچوجه ازارزش محتواى جاودانه پیام ]قرآن[ نخواهد کاست. این آیات به ما مى گویند که تنها خداى واحد متعال را بپرستید که تمامى اجزاى عالم بر عظمت و قدرتش گواهى مى دهند.


من بر این باورم که همین مطلب، با قدرى تفاوت، در مورد داستان عیسى در قرآن نیز صدق مى کند. گزاره هاى تاریخى محتمل الوقوع که بسیارى از مسیحیان آنها را آشفته یافته اند، اهمیت چندانى ندارند. مهم این است که قرآن مسیحیان را به پذیرش تفسیرى از رسالت عیسى، که خدامحور و منسجم است، دعوت مى کند. این تفسیر ]از رسالت عیسى[ مستلزم اذعان به این امر است که عیسى بنده متواضع خداوندِ یکتاست نه پسراو، و اینکه تصلیب عیسى هیچ تأثیرى بر اراده و قدرت خدا در بخشایش گناه انسان ندارد.


باید گفت که اینک گفتگوى بین «محافظه کارانِ مسیحى»، که همچنان بر معناى ظاهرى تجسّد خدا در عیسى پاى مى فشارند، و «سنت گرایانِ مسلمان»، که بر صحت تاریخى همه مطالب قرآن در مورد عیسى تأکید مى کنند، به بن بست رسیده است. با این حال، براى مسیحیانى که اجمالا با نظریه مطرح شده در کتاب اسطوره تجسّد خدا موافقند و مسلمانانى که با نظریه من در مورد داستان عیسى در قرآن همگرایى دارند، باب گفتگو حداقل در چهار زمینه مفتوح است:


نخست، اگر آنچه در قرآن در مورد عیسى آمده ـ که به طور عمد داستان هاى رایج یا روش هاى قدیمى تفسیر کتاب مقدس را منعکس ساخته است ـ به درستى در نظر گرفته شود، آیا نتایج حاصل از تحقیقات تاریخى ـ انتقادىِ جدید از خاستگاه مسیحیت، با ارزیابى قرآن از عیسى و رسالتش مطابقت دارد؟


دوم، اگر آموزه هاى عیسى، آن طور که در اناجیل چهارگانه آمده، همان است که قرآن آن را به عنوان انجیل پاس داشته است که خداوند آن را به عیسى داده و دربردارنده نور، هدایت و ذکر است، در این صورت معناى جاودانه این تعالیم ]براى مسلمانان[ چیست؟


سوم، تا چه حد مسلمانان مى توانند با مسیحیانى که عقیده تجسّد خدا را ـ به عنوان یک حقیقت متافیزیکى واقعى ـ وانهاده اند، همگرایى داشته باشند در حالى که این دسته از مسیحیان ]نیز هنوز [بر این عقیده اند که داستان هاى کتاب مقدس در مورد عیسى و شخصیت خود عیسى نیز کانون منحصربه فرد قدرت تحوّل آفرین خدا درجهان است؟(۴۰)

👁️ بازدید: 39🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (4)

به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید

یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را می‌دهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.

Your Ad Banner

logo-samandehi

دانلود اپلیکیشن اندروید

درباره ما . راهنما . اطلاعیه‌ها . آپدیت‌ها . قوانین . ارتباط با ما

کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ می‌باشد.