آدم شبيه فکرش مي شود
آدم شبيه فکرش مي شود .آدم شبيه نيتش مي شود .زشتي و زيبايي فکر و نيت را مي شود حس کرد . اينطور است که از ديدن بعضي زيبا ها حس خوبي به آدم دست نمي دهد و بر عکس زشتي بعضي ها به هيچ وجه به چشم نمي آيد.
ساکن خانه دل شو
بصيرت ارتباطي به اطلاعات ندارد بصيرت به بيداري مربوط است .اطلاعات از بيرون مي آيد و بصيرت از درون مي جوشد . دانش تکرار طوطي وار است اکتسابي است واگويي ديگران است حداکثر آن است که حافظه تو را انباشته مي کند اما درون تو همچنان خالي است.بصيرت محصول عشق است و عشق از جنس احساسات .آدمي که در خانه دل خود ساکن است به يک معني از دنياي بيرون بيخبر است .بي خبري او به معصوميت آميخته و در بستر آن چيزي جوانه مي زند و مي بالد.از آنجا که بصيرت از درون تو مي جوشد و از آن توست پس کسي نمي تواند آن را از تو بگيرد .حتي مرگ نيز از گرفتن آن عاجز است.
شادي و شعور والا و تنهايي اثرات مديتيشن
شادي واقعي خريد خانه، رسيدن به پول و چيزهايي از اين قبيل باعث خوشحالي ناپايدار در انسان مي شود اما شادي و نشاطي كه با توجه كردن به درون يعني مديتيشن به دست مي آيد كاملاٌ متفاوت بوده و پايدار است اين شادي بدون هيچ دليلي ناگهان احساس شده و هميشه در شما وجود خواهد داشت. اين شادي وابسته به شرايط يا افراد نيست به همين دليل تغيير نمي كند و هميشه با شما خواهد بود.
شعور والاانسان باهوش براساس موقعيتي كه در آن قرار دارد با مسايل برخورد مي كند و مديتيشن تمام موانعي را كه برسر راه هوش و آگاهي وجود دارد، نابود مي كند. خوشبختانه تمام بندها در بعد ذهني وجود دارد و نمي تواند به لايه هاي عميق تر شما نفوذ كند و با مديتيشن مي توان بدون درگيري با ذهن آن را مشاهده كرد و به عنوان يك شاهد شعور خود را دوباره كشف نمود. تنهاييتنهايي شادي اي است كه شما فضاي خودتان را داريد و واقعا خودتان هستيد. مديتيشن يعني شاد بودن وقتي كه تنها هستيد. وقتي انسان اين توانايي را پيدا كرد يدگر براي شاد بودن به كسي يا چيزي يا شرايطي وابسته نخواهد بود. اين شادي به روز و شب و جواني و پيري، سلامتي يا بيماري ربطي نداشته و حتي پس از مرگ هم وجود خواهد داشت چرا كه اين شادي به دنياي بيروني وابسته نيست و از درون شما مي جوشد. در سفر مديتيشن شما تنها هستيد و حتي عزيزترين فرد در زندگي نمي تواند با شما همسفر شود. شما در اين حالت هيچ ارتباطي با دنياي بيرون نداشته و فقط به سكوت درون توجه خواهيد داشت. سكوتي كه مثل آواز يك پرنده زيباست…
تو کيستي؟
به قيافة خود خوب نگاه كن، تو كيستي؟ آيا اين چهره كه ديگران آن را مي بينند هماني است كه تو از خود مي شناسي؟ خود واقعي و دروني تو چگونه آدمي است؟ آيا بين اين چهرة ظاهري كه ديگران مي بينند و آن چه واقعاً هستي تفاوت زيادي هست؟ چهرة دروني تو چه چيزهايي در خود نهفته دارد كه مايل نيستي ديگران از آن آگاه شوند؟ آيا چيزهايي در تو وجود دارد كه فقط خودت از آنها باخبر هستي؟ وقت آن است كه همة آنها را ببيني. هيچ چيز را پنهان نكن هنگام آن رسيده كه هر آن چه را تا به حال در پستوي ذهنت مخفي كرده اي، بيرون بياوري و در مقابل ديدگان خود آنها را مرور كني.
لقمه هاي اضافه
آگاهانه غذا بخور . هر قاشق غذا انرژي فراواني را به تو مي رساند و هر قاشق اضافة غذا در بدنت سم يا انرژي مخربي به وجود خواهد آورد از اين موضوع آگاه باش و اجازه نده لقمه هاي اضافه در بدنت مشكل ايجاد كنند.
روياهاي روزانه
روياهاي روزانه، خيلي وقت ها اختياري نيستند و خودشان را ميهمان مي كنند. اينها از سرزمين ناشناخته وجودت مي آيند و حاوي پيام هاي رمزي هستند كه تو را با تو بيشتر آشنا مي كنند.
اسرار خوابها
خواب ها در خود اسراري دارند كه تو را با خود پنهانت مواجه مي كنند. خوا بها تو را با آرزوها، ترس ها ، نيازها و غم هايت روبه رو مي كنند. خواب ها از ناگفته ها و ناشناخته ها خبر مي دهند. خواب ها هر چند بي معني و پرت و پلا جلوه كنند باز هم در خود چيزهايي دارند كه از عميق ترين لايه هاي دروني تو به سطح آمده اند.
جه موقع مديتيشن باعث جنون مي شود؟
موقع مديتيشن بدن خود را فراموش كنيد و اين تنها راهي است كه باعث آسايش و آرامش شما مي شود. وقتي دائما بدن خود را به ياد مي آوريد راحتي از شما دور خواهد شد.
شادي و سرور وقتي حاصل مي شود كه شما در لاية بدن به آرامش رسيده باشيد و آ“ در گرو فكر نكردن و توجه نكردن به بدن است.
هر كس بايد از جايي شروع كند كه برايش ساده تر است. ممكن است شما در حالت نشسته احساس ناراحتي كنيد پس هر چه تلاش كنيد كه فقط بنشينيد احساس ناراحتي دروني بيشتري خواهيد كرد و نتيجة اين كار جز خستگي و افسردگي برايتان چيزي نخواهد داشت.
تلاش بيش از اندازه براي «فقط نشستن» مكن است باعث جنون شود. هر حالتي كه باعث انسان بيش از اندازه از جنون دروني خويش آگاهي يابد خطرناك است. زيرا ممكن است شما آمادگي رويارويي با اين ديوانگي دروني را نداشته باشيد و لازم است كه به تدريج با آن روبرو شويد. در عوض تكنيكي كه در آن به فعاليت و حركت بپردازيد در واقع يك نوع رها سازي است و باعث مي شود كه سكوت و آرامش دروني در وجودتان شروع به رشد كند. بخش سركوب شدة وجود خود را با تكنيك حركت و فعاليت رها كنيد.
لازم است هر يك از شما تمامي عقده هاي سركوب شده و انباشتة درون خود را بدون هيچ انتخابي دور بريزيد. اگر از دست كسي عصباني هستيد بدون وجود دليل خاص گ ريه كنيد و بدون اين كه واقعا موضوعي براي خنديدن وجود داشته باشد از ته دل بخنديد در اين صورت هر چه در درون شما انباشته و حتي ا ز گذشته هاي دور در شما سركوب شده را رها كرده و سبك و راحتي مي شويد.
ديوانگي درون همين خشم ها، همين گريه ها و خنده هاي سركوب شده است كه با مديتيشن به آنها اجازه مي دهيم رها شوند و اين كار باعث پاكي و خلوص درون ما مي شود. در اين حالت احساس تازگي و پاكي به شما دست خواهد داد. اين خانه تكاني اولين كاري است كه مي بايست انجام دهيد.
کاهش زودرنجي
سنگ chalcedony آبي متمايل به سفيد اثر مثبت بر غدة تيروييد دارد و تندخويي و زود رنجي را كاهش مي دهد. اگر مي خواهيد قدرت ابراز وجودتان در زمينة نوشتن يا صحبت كردن بيشتر شود از اين سنگ استفاده كنيد، اين سنگ بر چاكراي پنجم اثر مي گذارد.
به کجا مي خواهي برسي؟
به کجا مي خواهي برسي؟ دوست داري چقدر زيباتر شوي؟ چقدر داناتر و... همه اينها در حال حاضر هستي کافيست آنها را در وجودت دوباره خواني کني.همه هستي در تو نوشته شده آن را باز خواني کن هر طور که مايلي.
مديتيشن عبادت
بهتر است اين مديتيشن را هنگام شب و در محلي تاريك انجام دهيد و بلافاصله پس از آن آمادة خوابيدن شويد. يا مي توانيد آن را هنگام صبح انجام دهيد ولي به هر صورت بايد پانزده دقيقه پس از آن استراحت كنيد. اين استراحت كاملا ضروري است زيرا در غير اين صورت پس از انجام مديتيشن احساس خلسه نخواهيد كرد. حل شدن و يكي شدن با انرژي هستي، عبادت است. اين حل شدن باعث تغيير شما مي گردد و هنگامي كه شما تغيير مي كنيد كل جها ن نيز براي شما تغيير مي كند. هر دو دست خود را به سوي آسمان دراز كنيد، كف دستانتان رو به بالا باشد و سرتان را نيز رو به بالا نگاهداريد، احساس كنيد كه هستي از طريق دستانتان در وجود شما به جريان در مي آيد. به محض اين كه انرژي از دستان شما شروع به جريان يافتن مي كند، احساس لرزشي خفيف خواهيد كرد، درست مانند لرزش برگ هاي درختان وقتي كه نسيمي ملايم مي وزد. اجازه دهيد اين لرزش تمام وجود و بدنتان را فرا بگيرد و سپس با تمام وجود با انرژي سرشار شده ايد، سجده كرده و زمين را ببوسيد. به اين ترتيب به سادگي وسيله اي خواهيد شد كه از طريق آن انرژي الهي و آسماني با زمين مرتبط مي گردد. اين دو مرحله را بايد هفتبار تكرار كنيد تا به اين ترتيب هر هفت چاكراي شما باز و فعال گردند. البته مي توانيد تعداد دفعات بيشتري نيز آن را تكرار كنيد ولي اگر اين مديتيشن كمتر از هفت بار انجام شود، نخواهيد توانست خوب بخوابيد. با همين عبادت به خواب رويد. به اين ترتيب شما به خواب مي رويد ولي انرژي كسب شده در وجود شما كار خودش را انجام مي دهد. اين انرژي تا صبح در بدن شما جاري شده و هنگام صبح كه از خواب بلند مي شويد، احساس تازگي و سلامت بيشتري خواهيد كرد و براي طول مدت روز اين حالت در وجودتان حفظ خواهد شد و پر از انرژي و سرحال باقي مي مانيد.
مديتيشن استرس را كاهش مي دهد
به هنگام استرس همه چيز را خطا مي يابي.
تو را نيرويي نيست، به ساده گي بيمار مي شوي.
تو را منطقي نيست. احساسات تو خشن مي شود. درمانده مي ماني.
با آموختن مراقبه استرس دور مي شود.
و در قلمروهاي مختلف زندگي خويش موفق خواهي بود.
گام هاي مديتيشن
سه گام اساسي
1 – اولين گام در آگاهي، مشاهدة بدن خودتان است. سپس آرام آرام از هر حركت و هر وضعيت بدن خود آگاه خواهيد شد. همين طور كه آگاهي شما زياد مي شود، خيلي از كارهايي كه قبلا عادت داشتيد انجام دهيد به سادگي حذف خواهند شد و بدن شما آرامش بيشتري را تجربه خواهد كرد. آرامش عميقي بر بدن تان حاكم خواهد شد و موسيقي دروني ظريفي در آن شروع به نواخته شدن مي كند.
2 – تنها ده دقيقه آن چه از ذهن تان مي گذرد را بر روي كاغذي يادداشت كنيد پس از خواندن آن متوجه مي شويد كه چه ذهن ديوانه اي داريد! به علت عدم آگاهي، اين ديوانگي در درون ما هميشه وجود دارد و هر چه را انجام م يدهيم تحت تأثير قرار مي دهد و حتي وقتي كاري نمي كنيم هم بر ما تأثير مي گذارد. يك راه خوب براي پايان دادن به ديوانگي ذهن مشاهدة اين ديوانگي است. و لازم نيست شما براي تحول، كاري انجام دهيد صرف اين مشاهده يعني مشاهده چيزهايي كه از ذهن تان مي گذرد باعث مي شود افكارتان هماهنگ شده و آرامش يابد.
3 – احساسات و هيجانات خود را نيز مشاهده كنيد بدين ترتيب يك هماهنگي ميان بدن، ذهن و روان شما برقرار مي شود كه اگر اين هماهنگي به دست آيد مرحلة آخر خود به خود به شما هديه مي شود و آن آگاهي يافتن انسان از آگاهي خويش است و اين همان اشراق است همان سرور دروني كه هدف سير و سلوك عرفان ياست و آگاهي جاده اي است كه به اين مقصد مي رسد. اين زماني است كه شما كه مشاهده گر هستيد با موضوع مشاهده يعني هر آن چه مشاهده مي كنيد يكي شده و به مقصد نهايي مي رسيد.
طعم سکوت را بچشيد
وقتي شما به جاي دنياي بيرون به درون خود توجه مي كنيد دنياي درون را در سكوت محض خواهيد يافت. اغلب برداشت عمومي از سكوت برداشتي منفي است و معناي آن خلاء و نبود سر و صداست در حالي كه چنين نيست و سكوت لبريز شدن از نوايي است كه تاكنون آن را نشنيده ايد. سكوت رايحه اي خوش است كه تا به حال به مشام تان نخورده و نوري است كه تنها با چشمان دروني قابل رؤيت است براي همين است كه افراد بسيار كمي طعم سكوت حقيقي را چشيده اند. اين سكوت براي شما حقيقت، عشق و هزاران چيز ديگر به ارمغان مي آورد.
تکنيک هاي مديتيشن
ساده اما پر اثر
هر چند تكنيك هاي مديتيشن به شما توصيه مي كند كه اعمال خاصي را انجام دهيد اما تمام اين راهها براي آن است كه شما را به بي عملي برساند، چرا كه حتي در سكوت نشستن نيز نوعي انجام كار است و حتي تلاش براي انجام ندادن هيچ كاري نيز خود نوعي فعاليت است. لازم است از مرحلة سعي كردن فراتر برويد لحظه اي بايد فرا برسد كه ديگر شما هيچ كاري دربارة مديتيشن انجام نمي دهيد و تنها كاملا هوشيار هستيد. هر كوششي در انسان نوعي تنش است و اين مانع آرامش مي شود بنابراين به تدريج تلاش كردن را رها كنيد.
تكنيك هاي مديتيشن آنقدر ساده هستند كه شايد به نظر مسخره بيايند و ذهن تان به شما بگويد: «اين شيوه هاي مسخره هيچ كمكي به تو نخواهد كرد». ذهن و نفس هميشه چيزهاي پيچيده و چالش برانگيز را دوست دارند و وقتي بر اين پيچيدگي فايق مي شوند احساس غرور مي كنند براي همين ذهن اين تكنيك ها را نمي پذيرد و نفس شما از مديتيشن خوشش نمي آيد.
تكنيك هاي مديتيشن بر دانشي عميق استوارند بنابراين هرگز از تكنيك هاي من درآوردي استفاده نكنيد و هرگز دو تكنين مختلف را با هم مخلوط نكنيد چرا كه هر يك در جهت خاصي عمل مي كنند، هر چند هدف همة اين تكنيك ها يكي است.
تكنيك هاي مديتيشن را امتحان كرده و آنها را كه متناسب با خودتان يافته ايد، مورد استفاده قرار دهيد.
خيلي جدي با تكنيك ها برخورد نكنيد و خيلي ساده با آنها بازي كنيد. يكي از شيوه هاي مديتيشن را در نظر بگيريد و حداقل براي سه روز با آن بازي كنيد در صورتي احساس آرامش كرديد جدي تر آن را به كار بريد و حداقل سه ماه آن را انجام دهيد. اگر تكنيك مناسبي را دنبال نكنيد حتي اگر تا ابد هم مديتيشن را انجام دهيد اتفاقي نمي افتد ولي اگر تكنيك شما مناسب باشد حتي سه دقيقه هم براي رسيدن به نتيجة مورد نظر كافيست.
همة استادان مديتيشن معتقدند بالاخره روزي بايد هر تكنيكي را كنار گذاشت. ماهيت ذهن چسبناك است و هميشه علاقه دارد چيز ي را نگاه دارد، شما نبايد به هيچ تكنيكي وابسته شويد. وقتي شما به چيزي وابسته نيستيد، ديگر لزومي ندارد به جايي برويد، وقتي همة راه ها را رها كرديد و تمام آرزوها ناپديد شدند ديگر جايي براي رفتن وجود ندارد و شما به آرامش حقيقي رسيده ايد.
در ابتداي مديتيشن لحظات آرامش بسيار كوتاه است ولي به تدريج طولاني شده و سپس آرام آرام براي هميشه در شما جايگزين مي شود. قبل از رسيدن به اين حالت تكنيك ها را ترك نكنيد. تجسم يك واقعيت است، يك ظرفيت و تواناي است كه در شما وجود دارد و آن عبارت است از وارد شدن عميق به موضوعي به شكلي كه آن موضوع به واقعيت تبديل شود. ذهن از طريق تجسم حركت كرده و بدن نيز از آن تبيعت مي كند. تجسم در مديتيشن به شما بسيار كمك مي كند.
فضاي مناسب مديتيشن
موقع مديتيشن گوشي تلفن را قطع كنيد و سعي كنيد در زمان و مكاني اين كار را انجام دهيد كه مزاحمتي برايتان ايجاد نشود. شما از 24 ساعت شبانه روز 23 ساعت را وقت كارها، آر زوها و افكار خود مي كنيد و تنها يك ساعت را براي پرداختن به خود اختصاص دهيد. در نهايت متوجه خواهيد شد كه همين يك ساعت زمان واقعي زندگي شما بوده است.
هر چند وقتي شخصي در مديتيشن پيشرفت كند ديگر زمان و مكان براي او اهميتي ندارد اما در ابتدا سعي كنيد با رفتن به طبيعت و در كوهستان يا كنار رودخانه يعني جايي كه سرشار از زندگي است به مديتيشن بپردازيد. درختان در مديتيشن دايمي قرار دارند منتهي از اين نكته آگاهي ندارند. مكان هاي بكر و دست نخورده بسيار مناسبند اما اگر امكان دسترسي به اين جاها را نداريد در اتاق يا گوشه اي از خانة خود باقي بمانيد. تنها لازم است حتي الامكان مكان ثابتي را انتخاب كنيد. چون هر عملي در انسان نوعي خاص از امواج را توليد مي كند. وقتي در يك محل به طور ثابت مديتيشن كنيد آن عمل امواج شما را جذب كرده و روزهاي بعد امواج جذب شده در شما منعكس خواهند شد و بدين ترتيب در عميق تر شدن مراقبه به شما كمك مي كند.
مديتيشن مرگ
قبل از خواب در سكوت و تاريكي چشم هاي خود را بسته و اجازه دهيد بدن تان از همه رو وانهاده شود.شما مشغول تماشاي مراسم دفن خويش هستيد.بدن شما در كفن پيچيده شده و شما آنرا مشاهده مي كنيد. عده اي در كنار شما ايستاده و نشسته مشغول گريه و زاري هستند.قبر شما آماده است و تا چند لحظه ديگر در آن قرار مي گيريد. حالا چند نفر شما را بلند كرده و در قبر قرار مي دهند.تخته سنگي روي شما گذاشته مي شود .شما شاهد مدفون شدن خود هستيد.آرام آرام خاكها به روي شما ريخته مي شوند و شما زير خاك دفن مي شويد. كم كم همه كساني كه در اطراف قبر شما هستند پراكنده مي شوند و شما وگورستان خاموش تنها مي مانيد.تمام اينها را حس كنيد .ببينيد كه همه چيز آرام شده است.اين تجربه جدايي از دنيا را به ياد آوريد چرا كه مراقبه نوعي مردن است.
اكنون چشمان خود را بسته نگه داشته و از همه رو آرام گيريد. نياز نداريد كاري انجام دهيد .پيش از به دنيا آمدن تان چيز ها سر جاي خود بودند و اكنون كه مرده ايد آنها باز هم بدون شما به كار خود ادامه مي دهند.مقاومت نكنيد.هر چيزي همانطور ادامه مي يابد كه قرار است ادامه يابد.بدون شما آسمان باز هم آبي است سبزه سبز است پرنده ها آواز مي خوانند و... در شما هيچ مقاومتي نيست.شما تسليم هستيد.حالا درون شما اتفاقاتي در حال رخ دادن است.همه چيز هايي كه مايه دردسر و ناراحتي شما را فراهم آورده اند اكنون به ديده شما طبيعي جلوه مي كنند. اكنون شما با هيچ چيز سر جنگ نداريد و با چيز ها همان گونه كه هستند احساس شادماني مي كنيد.
شما از مرگ فرار نكرديد بلكه در مرگ حل شده ايد. هر چيزي را كه سعي مي كنيد نجات دهيد بي شك خواهد مرد و چيزي كه قرار است جاويدان بماند بي هيچ تلاشي جاويدان خواهد ماند. شما وقتي آرام مي شويد كه نا آرامي را پذيرا شويد و وقتي متوجه مو هبت زندگي مي شويد كه مراقبه مرگ را انجام دهيد.
اكنون سه نفس آرام بكشيد .با هر نفسي احساس تازگي و شادابي خواهيد كرد .شما زند هستيد و نفس مي كشيد.آرام آرام چشمان خود را باز كرده و از اين مراقبه بيرون بياييد.
چه موقع غذا در بدن سم مي شود؟
غذا هر چقدر هم خوب باشد اگر با بازدم آن را بخوريد براي بدن خوراك نخواهد شد. غذا را هنگام فرو بردن دم به دهان خود بگذاريد و بخوريد و زماني كه نفس خود را بيرون مي دهيد، اجازه دهيد كه در روند خوردن شكافي پديد آيد. بدين گونه از غذاي بسيار كم مي توانيد زندگي بيشتري به دست آوريد.
به گل ها و ستاره ها نگاه نکن
به گل ها و ستاره ها نگاه نكن بگذار آنها به تو نگاه كنند. تو با چشمانت تا به حال مشغول تماشاي هر آن چه در دنيا بوده است، بوده اي و انرژي از طريق چشمان تو به بيرون فرستاده شده و بر روي هر آن چه ديده اي تابانده شده از اين به بعد فرصت بده تا دنيا به تو نگاه كند تو انرژي گل ها و ستاره ها را بر خود جذب كن بگذار دنيا تو را ببيند. ابتدا شايد قدري گيج شوي و اين كار غيرممكن به نظر برسد اما به خودت فرصت بده تا اين مراقبه عملي شود.
آيا مي خواهيد عشق کسي را از سر خود بيرون کنيد؟
يك واژه بي معني مثلاَ «هو» را انتخاب كنيد. اين واژه نبايد چيزي را به ذهن آورد. زيرا ذهن زماني كه چيزي را دريافت كند، خوراك پيدا مي كند. وقتي واژه بي معني باشد ذهن دچار تنش مي شود. اين واژه را آنقدر تكرار كنيد كه ذهن خسته شود. وقتي خسته شود خيلي آسان مي تواند از هر موضوع چسبنده ايي حتي «عشق» دست بكشد. اين واژه حتماً بايد با بازدم تكرار شود بايد اين عشق ناخواسته از بدن شما بيرون انداخته شود. وقتي موقع نفس كشيدن تهي باشيد هيچ خوراكي به ذهن نمي رسد. يك اشتباه ساده باعث مي شود كه شيفتگي شما نسبت به فرد مورد نظرتان بيشتر شود و آن اين كه «هو» را با دم خود فرو دهيد. تکرار اسم کسي که مايليد عاشقش نباشيد با بازدم بسيار موثر است.
بيرون ريختن حالات و احساسات مختلف
هرگاه احساس كرديد كه ذهنتان آرام نيست و تشويش و نگراني دارد؛ ابتدا عميقاً عمل بازدم را انجام دهيد ـ هميشه با بازدم شروع كنيد ـ تا آنجا كه مي توانيد عميقاً عمل بازدم را انجام دهيد و تمامي هواي موجود در ريه هايتان را بيرون بريزيد. با بيرون ريختن اين هوا، حالات و احساسات شما نيز بيرون مي ريزند زيرا همه چيز با تنفس شما ارتباط دارد. سپس هنگامي كه شكم شما به علت بازدمي عميق تو رفته است براي چند ثانيه صبر كنيد و بعداز آن عمل دم را به طور عميق انجام دهيد. دوباره براي چند ثانيه صبر كنيد. مدت زمان توقف ميان دم و بازدم در اين تكنيك بايد مساوي باشد.
به همين ترتيب دم و بازدم خود را ادامه دهيد و از تنفس خود يك ريتم بسازيد. بلافاصله احساس خواهيد كرد تمامي وجود شما تغيير كرده است، حالت قبلي شما ديگر ناپديد شده و حال جديدي بر وجودتان حاكم شده است.
با خودت حرف بزن
اگر كسي را ندار ي با خودت حرف بزن، اين باور ساده لوحانه را كنار بگذار كه اگر با خودت حرف بزني ديگران فكر مي كنند ديوانه اي! حرف زدن با خود كار عاقلانه ايست. چرا كه عاقل مي داند حرفهايي كه بايد زده شوند اگر ناگفته بمانند در جايي از ذهن به شكل يك انرژي منفي پنهان شده و به نحو نامناسبي ناگهان بروز مي كنند.
اگر مي خواهي از خصلتي رها شوي
هيچ راهي براي تغيير دادن تو وجود ندارد جز آن كه از آن چه مي خواهي تو تغيير كند آگاه شوي. از چه چيز در وجود خود ناراضي هستي و حس مي كني بايد از تو دور شود؟ هيچ معجوني در دنيا براي تغيير رفتار وجود ندارد بلكه تنها راه اين است كه تو از آن چه در درونت مي گذرد اطلاع پيدا كني هر خصلتي كه در توست و نمي خواهي باشد تنها با مشاهده مي تواني از آن رها شوي.
وقتي بدي هايت را ديدي و از آنها آگاه شدي آن وقت آن ها كوچك مي شوند و در چنگ ارادة تو اسير خواهند شد. فرار از بدي هاي كه در توست و كتمان آنها باعث مي شود آنها قدرتي بيش از حد پيدا كنند
زيبايي تو در اين است كه زشتي خود را بپذيري در اين صورت زشتي در تو محو مي شود و امواج زيبايي آن چنان قدرتي در تو به وجود خواهد آورد كه هر كس با ديدنت از اين زيبايي آگاه خواهد شد. با چهرة خود راحت و آسوده برخورد كن.
درباره مديتيشن
هشياري آن است كه ذهن آگاه باشد، اما تمركز نداشته باشد.
هشياري آگاه بودن از همه چيزهايي است كه در حال روي دادن اند.
شما به گونة عادي نمي توانيد از همة چيزهايي كه در حال رخ دادن اند هشيار باشيد زيرا بدين گونه نامتمركز خواهيد شد.
بخش نفي شده، بخش ناخود آگاهتان تنها زماني مي تواند پويا و آفريننده باشد كه شما به زندگي بعد تازه اي بيفراييد بعد سرخوشي و بعد بازي كردن را.
منظور از سرخوش بودن اين است كه توانايي شاد کامي جستن لحظه به لحظه از همة چيزهاي رخ دهنده بر خود را داشته باشيد. در شادكامي خود كنش است كه ارزشمند است. چنان چه بتوانيد هر كنشي را در خودش ارزشمند سازيد، آن گاه سرخوش شده و مي توانيد آن را جشن بگيريد. سرخوشي در لحظه است در خود كنش نه در دلواپسي رسيدن به دستاوردهاي آن، چيزي نيست كه بخواهيد به آن دست يابيد.
وقتي ارتباط با كل هستي دور از گزينش باشد و به هر چيزي اجازه پيش آمدن دهيد اين شادكامي مراقبه است.
آگاهي يافتن از ناخودآگاه يعني آگاهي از اين كه ذهن شما آگاه نيستيد و ذهن آگاه تنها بخشي از ذهن است . «من» هر دو بخش هستم و بخش بزرگتر نامشروط و بي قيد و بند است.
مراقبه كوششي است براي پر يدن به ناخودآگاه. با حسابگري نمي توان پرش انجام داد زيرا هر محاسبه اي آگاهانه است و ذهن آگاه به شما اجازة پرش نمي دهد.
مسير ناخودآگاه تاريك و ناشناخته است و به ديدة فرد نابخردانه مي نمايد بنابراين اگر براي ورود به مراقبه انديشه كنيد راه به جايي نخواهيد برد چرا كه بخشي انديشنده به شما اجازة چنين كاري را نخواهد داد.
شما نمي توانيد بدون انديشيدن خيز برداريد و بپريد بنابراين به دستاويز نياز داريد دستاويز تنها براي آموزش دادن به ذهن نياز است وگرنه به كار نمي آيد. پس از پرش خواهيد گفت به دستاويز نياز نبود.
دستاويز چيزي ساختگي است. كلكي است براي آن كه ذهن خردگراي شما آرام شود تا بتوان آن را به ناشناخته ها هل داد.
روش نيرومند نه تنها ذهن بلكه تن و احساس شما ـ همة هستي تان ـ را در بر مي گيرد.
هيچ شيوه اي نمي تواند خواستگاه مراقبه باشد از اين رو هر شيوه اي امكان پذير است هر شيوه اي يك دستاويز است. همة شيوه ها دروغين اند.
همةچيزي كه مورد نياز است اين است كه به كمك هر دستاويزي از ذهن خود به بيرون هل داده شويد.
باريك سازي تمركز ذهن زماني كه به بيرون رو داريد، سودمند است اما به درون كه رو داشته باشيد زيان بار و كشنده است. در پيوند با ديگران كارآمد و در پيوند با خود انسان عامل خودكشي است. كسي داناست كه بتواند هر دوي نياز ها را برآورده كند.
ذهن را چون يك ابزار بكار بريد نه چون غايت همة چيزها. همين كه فرصتي دست داد از آن بيرون آييد. آن گاه دم را غنيمت شمرده و از آن، از خود هستي شادكامي بجوييد.
رها كردن شرطي شدگي ها از راه مراقبة پويا امكان پذير است. چنين رهايي اي بي علت دست خواهد داد. مراقبه شرايطي را فراهم مي كند تا به ناشناخته برسيد. هر چيزي پيش آيد كردة شما نيست چيزي خواهد بود كه رخ مي دهد.
از راه بندهاي منفي از طريق مراقبه مي توانيد به سوي ديگر هل داده شويد. وقتي شما از گذشته خود بگسليد آن گاه در همان دم انفجاري رخ مي دهد و درست همان دم به مركز مي رويد و در هستي خود متمركز مي شويد آن گاه همة چيزهايي را كه همواره از آن تان بوده اند و همة چيزهايي را كه هم اينك در انتظارتان هستند خواهيد شناخت.
هدف زندگي آگاه شدن است. شما از چيزي آگاهي داريد . در مراقبه هيچ موضوعي يافت نمي شود و تنها خود آگاهي برجا مي ماند. در مديتيشن در گام اول شما مي بايست هم از موضوع نگرش تان آگاه باشيد و هم در كنار اين موضوع از كسي كه مي نگرد.
در گام دوم مراقبه هم شناسنده و هم موضوع شناسايي را رها كرده، و تنها آگاه باشيد اين هدف ناب مديتيشن است.
براي آگاهي نياز به موضوعات بيروني داريد در غير اين صورت احساس خواب آلودگي مي كنيد. موضوعات زياد باعث بي خوابي مي شود. با موضوعات تازه شما آگاه تر مي شويد چيزهاي كهنه خسته كننده مي شوند. وقتي چند زماني با يك موضوع زندگي كرديد هشياري خود را بدان از دست مي دهيد. دل تان را مي زند. تكرار يك مانترا خستگي و خواب ژرفي را بار مي آورد.
شما به ذهن نياز داريد كه حتي اگر چيزهاي تازه اي هم يافت نشوند باز بتواند هشيار باشد. اگر آگاهي به چيزي وابسته باشد اين چيز به ناگزير بايد تازه باشد. آگاهي بدون موضوع آزادي مي آورد هر وقت دلتان خواست به خواب رويد يا بيدار شويد. شما از جهان موضوعات آزاد مي شويد.
اگر خواهان خشنودي، آرامش ذهن، سكوت و خواب هستيد خوب است كه پيوسته با موضوعات يكنواخت به سربريد ولي اين كار روحاني نيست . در پيوند با يوگا مي بايست خردورزانه پيش رويد اما تنها براي اين كه به پهنه چيزهايي كه با خرد جور در نمي آيند پرش كنيد. نهايت ناگزير است كه نابخردانه باشد. سرچشمه مي بايست از شما بزرگتر باشد. سرچشمه اي كه شما و همه چيز همة گيتي از آن آمده است و بار ديگر بدان فرو مي رود و در آن ناپديد مي گردد مي بايست بيش از خرد باشد.
يوگا مي گويد خردگرايانه است كه انسان چيزهاي نابخردانه را به پندار در آورد. كسي كه الوهيت را تجربه كرده در اثبات آن كوشش نخواهد كرد. كل را نمي توان با پاره هايش اثبات كرد اما مي توانيم آن را حس كنيم. مي توان به ژرفاي درون رفت.
بگوييد من خدا را باور دارم چون نمي توانم او را اثبات كنم. باور دارم چون امكان پذير نيست. اگر بود نياز به باور كردن نبود چرا كه جاي خود را به يك ايده عادي مي داد. ايمان چيزي ذهني نيست پرشي است به درون ناممكن.
مديتيشن روشي است براي آوردن شما تا سرحد خرد و نيز يك روش پريدن است .مراقبه در نهايت با شيوه هاي بي خردانه سروكار دارد.
جدا کردن افکار منفي
چشمان خود را ببند. پاييز است تو درحال مشاهدة خودت هستي كه در باغي پر درخت زير درختي نشسته اي. برگ هاي زيادي زير پايت ريخته اند. نسيم ملايمي مي وزد و برگ هاي سست را از درخت ها جدا مي سازند. وقتش رسيده مثل اين درخت افكار منفي كه دربارة خودت داري مثل برگ هاي همين درخت از خود جدا كني. پاييز افكار منفي ات فرا رسيده و تومي خواهي با جدا كردن اين افكار بار ديگر به وجودت فرصت دهي كه با افكاري سبز و مثبت شاداب و باطراوت شود. تو جداي از افكارت هستي. با جريان اين افكار شناور نباش فقط از آنها آگاه شو، تو جداي از اين افكار هستي تو به وجود آورندة اين افكار نيستي بلكه تنها شاهد آنها هستي. شاهد سبز شدن، زرد شدن و خالي شدن افكار در خودت باش و همة آنها را بپذير «زندگي مانند نقشي كه بر آب مي كشي محو مي شود.»
تو فراتر از ذهنت هستي و از آن مجزايي فقط از اين موضوع آگاه شو
نظرات (0)
به یوزبیت؛ خانه محتوا خوش آمدید
یوزبیت، به نویسندگان مستقل این امکان را میدهد که رایگان تولید محتوا کنند و با کمک هوش مصنوعی، محتوای خود را به صورت مؤثر به مخاطبان نمایش دهند.
سایر مقالات نویسنده
جدیدترین مقالات
درباره ما . راهنما . اطلاعیهها . آپدیتها . قوانین . ارتباط با ما
کلیه حقوق این سایت برای یوزبیت محفوظ میباشد.