جملات گاندی خطاب به همسرش

گاندی خطاب به همسرش:

خوبِ من ، هنر در فاصله هاست …

زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم …

تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ،

و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی …


کسی که تو از من می خواهی بسازی

یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت …

من باید بهترین خودم باشم برای تو

و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من …

خوب ِ من ، هنرٍ عشق در پیوند تفاوت هاست

و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها …

زندگی ست دیگر …

همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،

همه سازهایش کوک نیست ،

باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،

حتی با ناکوک ترین ناکوکش،

اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،

حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،

به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،

به این سالها که به سرعت برق گذشتند،

به جوانی که رفت،

میانسالی که می رود،

حواست باشد به کوتاهی زندگی،

به زمستانی که رفت ،

بهاری که دارد تمام می شود کم کم،

ریز ریز،

آرام آرام،

نم نمک …

زندگی به همین آسانی می گذرد …

ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،

بدون ابر بدون بارندگی …

هر جور که باشی …

.

.

مهانداس کارامچاند گاندی (زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ – درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد.

👁️ بازدید: 145🔎 ورودی گوگل: 0

نظرات (2)